خونه!

منم حالم بد شداز بخوابی

داداش کارم داشت یکی از حسابها بانکیم دستشه

رمز دوم اینا میخواست و....

نذاشت من بخوابم دیگه 

اما میم دارو خورد و خوابید

من دیگه پاشدم غذا گرم کردم و رفتم فیزیو 

میم تماس گرفت تازه بیدار شده و خوبه و میره شرکت منتظر من که برم اونجا از اونجا بریم مجتمع و اپارتمانها رو ببنیم 

دیگه من بعد فیزیو رفتم ام ار ای برگمو تحویل دادم که ریپورت رو برام بفرستن 

مچ پام درد بدی داشت 

دیگه با ماشین رفتم یه میدونه دیگه که شیرینی فروشی معروفیه و میم چندبار گفته از اونجا شیرینی میگیره 

رفتم شیرینی گرفتم ببرم با خودم 

دیگه رفتم دفتر و چاق سلامتی اینا 

ادا منو در میاورد 

میگفت یادته اومدی همینجا نشستی من گفتم شما همسایمونی فقط منو نزدی:))))))))))

ایقدی که اخلاق نداری

هرروزم من میومدم پشت در دفتر که سیکوریتی هست 

که ببینمت رد میشی انگار ادا راه رفتن منو که سفت و محکم راه میرم با گام بلند درمیاورد و خودش میخندید

گفتم ها میخوای عین همون موع باشم؟

تا نشستم عین ندید بدیدها پاشدی اومدی دم در استقبالم 

وسایلم ازم گرفتی گفتی شما همسایه ما هستی

میذاشتی بشینم یکم حرف میزدیم

بعد میگفتی

والا الانم پرو بازی در نیار 

میگه مرسی درو محکم نزدی منو بیدار نکردی

این گوشاش به صدا در من حساس شده 

رفتیم دیگه خونه ها رو دیدیم وای یکی طبقه 4 بود عالی بود همه چیز 

یعنی دلمو برد 

خیلی دوسش دارم 

بعد رفتم تو پنجره ایستادم خیلی ویوش خوب بود میگه اینجا بدرد سیگار کشیدنت میخوره معتاد

راستم میگفت 

یه چیز باحال درباره میم شخصیتشه

مثلا تو اسانسور کم رو تر منه

تو ماشین همینطور

دیگه بعد دیدن خونه ها و صحبت کردن یکمی

رفتیم باز شرکت یکم حرف زدیم و شیرینی خوردیم

مسخره بازی درآوردیم 

یعنی من و میم باهم باشیم کل دنیارو میسوزنیم

یه چیز جالب اینکه تو مجتمع بچها که می دیدنش همه باهاش خوش وبش میکردن 

میگفتن عمویی سلام

واینم با ذوق باهاشون حرف میزد

توی در باز کردن و اسانسور و .... چقدر مودب و رعایت ادب رو میکنه 

کلا خیلی ادم محترم و مودبیه این تواضعش نوع ارتباطش با مردم رو دوست دارم.. 

دیگه من بعد نیم ساعت گفتم برم 

گفت بااین پای لنگ لابد میخوای سرتق بازی دربیاری پیاده بری

خودم میبرمت لازم نکرده 

خریداتم تااطلاع ثانوی با خودمه 

گفتم درسته لنگ شدم اما فلج که نشدم:))))))))والا

دیگه منورسوند

من وسایلم گذاشتم رفتم تو خیابونمون خریدامو کردم 

خیلی پام وحشتناک درد میکرد

میم زنگ زدم رفتم شام بخرم 

برا تو هم بخرم؟

مامان هوس کباب کرده 

گفتم نه مرسی

چقدر خوشم میاد ایقدر فکرش کار میکنه و حمایتگره

من دارم خریدامو انجام میدم 

میگه خدااز دست تو که چقدر سرتقی

بااون پا راه افتادی تو محله:)))

گفتم ها تا ببینن کراش العالمین محل دیگه لنگ شده 

کراش لنگ:))))

خدا خیرشون بده که خریدهامو خود مغازه دارها اوردن خونه من نا نداشتم دیگه از درد

رسیدم خونه و خریدا رو جابه جا کردم با اجی حرف زدیم 

داداش هم رسید خداروشکر

درباره خونه با اجی حرف زدم گفت اگر پیشت خوبه برو جابه جاشو خوب

دیگه هیچی موندم چه تصمیمی بگیرم

راستش بااین محله ارتباط منو میم سخت میشه اونجا اولا همه راحتتره 

اما نکته مثبت ماجرا خود اپارتمانهای اونجاست که خیلی خیلی بهتر از اینجا هست

و دسترسی اونجا به همه عالی تازه نزدیک این محله هم هستیم 

برا خرید و اینا مشکلی ندارم 

شرکت میم هم که همونجاست عصرها خودش میاد 

به کلاس وباشگاهمم نزدیکه 

و محل های پیاده رویم

نمیدونم والا ببینم چی پیش میاد

وای چقدر خوشحالم فردا میرم دیدن مامانم بعد سه هفته:((

خیلی دل تنگم

 

 

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
نیمه سیب سقراطی

ای جون... 

الهی به دل خوش و شادی :)

میری خونه میم از دلتنگی چیکار کنه :)) 

فدات مهربونم 

دقیقا عین دیونه شده بود:))))))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان