پارگی دیسک!

خوب عصری رفتم دکتر 

البته که عصر نه شب

ساعت 8ونیم قرار بود برم مطب

به لیلا زنگ زدم نیا تو من خودم میرم 

چون این تایم اون خیابون اونقدر ترافیک این موقع شب که خدا میدونه 

دیگه آژانس گرفتم و متاسفانه تو ترافیک موندیم و دیر رسیدم مطب

ساعت یه ربع به 9 رسیدم مطب

 و گفت دوتا بیمار جلوتو هست 

منم که نمیتونستم بشینم 

دکتره هم از این باحوصله ها که هربیمارو 20 مین وقت میذاره براش

دیگه همینطوری بال بال زدم 

سرپایی 

تا نوبتم شد 

دکتر معاینه کرد یه سری چکش اینا زد به پا و زانو و اینا 

همون تست عصب

و یه سری معاینات دیگه 

مثل حرکات خوابیده و کمر و زانو اینا 

گفت دیسکت پاره شده متاسفانه و حجم عضلاتت خیلی خوبه 

و همین شاید تا حدودی جلو خطرات احتمالی رو بگیره

اگر ورزشکار نبودی میگفتم برو فیزیوتراپی و دارو ...

تا بعد بهت وقت عمل بدم 

میخوای ورزش ادامه بدی؟

گفتم بله

گفت پس ام ار ای مینویسم برو

ام ار ای بده نتیجه رو فردا برام بیار

تا بگم عمل نیاز داری یانه 

پووووووووووووووف

بعدم گفت بیا به من بگو کدوم باشگاه میری

من میخوام برم باشگاه تازه اومدم اینجا 

بهش ادرس چند باشگاه رو دادم

و اینا بعد گفتم داداشم همکارتون 

گفت کجاست گفتم اصفهان فلان مرکز 

دکتر اصفهانی بود کلی ذوق کرد واوووووو میدونی اون مرکز چقدر خفنه 

و....

هرکی میخواد مهاجرت کنه میره اونجا چندماه هرکسی رو راه نمیدن البته و..

بعد گفت البته منم قصد مهاجرت دارم و دارم زبان میخونم

گفت که اگر استاد زبان خوب سراغ داری

بگو بهم استادمو بهش معرفی کردم و اینا کلی تشکر کرد

گفتم من برم که به وقت ام ار ای برسم 

گفت حالا فردا اومدی بیشتر صحبت میکنیم ازت اطلاعات میگیرم

رفتم مرکز ام ار ای 

نزدیک مطب گفت برا امشب اخرین نوبتمون الان ساعت یک شب

میخوای؟

گفتم نه 

رفتم یه مرکز دیگه یه میدون اونور گفت

نوبتهامون پره برای امشب

گفت اینجایی نیستی اره؟

گفتم یس

گفت پس بیا فرم پر کن حساب کن 

من یجوری جات میدم بری

گفتم ولی ساکن اینجام ها

فقط درد دارم نمیتونم بشینم 

گفت بیا برو تو ایستگاه پرستاری ما بخواب رو تخت

چه موهات نازه موهام باز فر کردم:)))))))

و بهت میاد و...

گفتم نه من یکم حساسم سرپا راحتترم

دیگه بنده خدا زود منو صدا کرد گفت بیا برو لباس عوض کن

گان اینا بهم داد منشی داخلی اقا بود 

گفت خانم منشی گفته بهت بگم برو ایستگاه ما لباس عوض کنی

اینجا واست کثیفه:)

دیگه رفتم ایستگاه پرستاری کسی هم نبود اتاقشون گان اینا رو پوشیدم 

بعد اقاهه میگه لباس زیرتم دربیارید حتما منظور با سوتین بود:))))

من نمیدونستم بخندم براین تاکید

هیچی لباس عوض کردم ولباسهام و کیفتم گذاشتم تو کاوری که بهم دادن

تحویل دادم 

بعد یه خانمه اونجا بود تو نوبت میگه وای باید لباس زیرمونم دربیاریم؟

میگم اره اگر ام ار ای کمر داری بنده خدا تپل بود خجالت می کشید

دیگه شانسم زد اون اقاهه منشی یه پیرمردی بود 

گفت نمیتونی تو بشینی اره گفتم اره درد دارم 

گفت پس زودتر میفرستمت زیر دستگاه 

هیچی دیگه منو نفر بعدی برد وکمک کرد برم تو دستگاه بعد میگه موهات باز کن 

انگار میخوام واسش عربی برقصم

کش مو رو دراوردم بهش دادم گفتم بیا:))))))) میخوای کلا لخت شم واست:)))))))

تو دستگاه هم حس این بود میخوام برم فضا 

قشنگ همین حس بود 

کارمم که تموم شد زنگ زدم اژانس قبلشم رفتم ماست موسیر و اینا خریدم 

به ضیافت پارگی دیسک بگیرم 

و با سیگار 

برم ببینم فردا دکی چی میگه!

لیلا هم گندش درآورد بسکه زنگ زد من بیام من بیام 

بابا خوب الان اوکیم خودم رفتم دیگه تو بیای چیکار کنی خسته ای بچه داری کردی سرکاربودی 

 

 

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
نیمه سیب سقراطی

امیدوارم چیز مهمی نباشه و زودتر برطرف بشه.

 

از اینکه انقدر قوی و مستقلی لذت میبرم، متاسفانه من از اون دسته افرادی هستم ک به شدت از فضای بیمارستان و دکتر میترسم و حتی واسه سرم و آمپول معمولی یکی رو با خودم میبرم :(

مرسی عزیزم 

نه از فضای درمان نمیترسم دوست دارم اتفاقا چون از سن کم داداشم دیدم توی این فضا و دوستاش کلا
حس غریبگی به این فضا ندارم 
دکتر میتونه باهام راحت باشه و هراتفاق بدی رو هم بهم بگه چون پذیرشش رو دارم 
یادت نیست؟ من نمونه برداری از تیروییدم رو هم تنها رفتم:))))) اونم بدون بی حسی:)
نترس زندگی راند اخرشه دیگه

بهی ستوده

خواهر خیلی مواظب باش

انشالله به خیر بگذره

حسابی استراحت کن

مرسی عزیزم چشم

ان شالله دعا کن برام 
ان شالله خیره

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان