عصری دیگه زنگ زدم تراپیستم به عادت ۳شنبه ها
خوشبختانه تایمم رو نداده بودبه کس دیگه
هرچند خوب دوسه هفته پیش از من خواست که حضوری برم و و روانکاوی رو شروع کنم
امروز که حرف زدیم یکم ذهنم باز تر شد
وبهتر شدم و پاشدم حاضر شدم مودمو برداشتم بردم نمایندگی
بعد اقاهه گفتش که ۱ هفته بلکه بیشتر طول میکشه
گفتم خوب ساده ترین راه کدومه؟
کمترین زمان ممکن؟
گفت کمترین زمان ممکنه اینه بری پیش اقای فلانی فلان جا ببر نشون بده
ببین اون چی میگه؟
هیچی دیگه رفتم پرسون پرسون اون مغازه رو پیدا کرده دوسه خیابون اونورتر
اون اقا هم گفت اگر هنوز گارانتی داره نظرم اینه ببری بدی نمایندگی درستش کنه
و صبوری کنی
دید که من نظرم اینه یه نگاهی بهش بنداز ببین مشکلش چیه
گفت ببین من که نمیتونم مودم باز کنم بازش کنم دیگه گارانتیش باطل میشه
پس با حدس و گمان جلو میریم از رو صحبتهای شما و ایرادی که مودم داره
حدسش این شد که مودم ادابتورش خرابه
یه ادابتور جور کرد
و زنگ زد اوردن
گفت اینو ببر تست کن تا فردا ببین اگر ایرادات رفع شده
یعنی اینکه حدسمون درسته هزینه هم نگرفت گفت تست کن حالا بعد
من کلا خیلی خوب اعتماد ادمها رو جلب میکنم
برام جالبه:))))
دیگه هرچی گفتم بابا حداقل بذار بیعانه بدم قبول نکرد
و شمارش داد گفت اوکی بود همین شماره تماس بگیر شماره کارت میدم نبود هم بیارش پس یا با اژانس بفرستش
دیگه اومدم باز نمایندگی صحبتهای ایشون گفتم گفتش که درست گفته
اگر ادابتور مشکل داره خیلی خوبه کارت راحته
ولی اگر مشکل از مودم باشه معمولا نمایندگی طول میکشه
حالاتوکل به خدا امیدوارم مشکل مودم همین ادابتور باشه فقط
و تاالان که اوکی بوده با ادابتور جدید
رفتم فلافلی فلافل فله ای داغ گرفتم
دیگه فلافل و به همراه مخلفاتش برا شام خیلی هوس کرده بودم از یه خانمی که سرپرست خانوار هست
بعد هرچی میگشتم کارت رو تو کیف پیدا نمیکردم حالا دو دقیقه قبلش کارت کشیده بودما
گفت نمیخواد حساب کنی حالا سری بعد میای حساب میکنی
گفتم خدایی به چه اطمینانی به من اینو میگید؟
گفت اخه قیافه ات خیلی قابل اعتماد و نایسه
گفتم لطف داری ولی مرسی اگر کارتم پیدا نکنم نمیبرم نسیه از کسی
خلاص محتویات کیف رو خالی کردم رو پیشخون مغازه تا کارت رفته تو کارتن مودم
از کارگاه بغلی هم نون باگت گرم گرفتم اقاهه میگه نداریم نون
ولی این سهمیه خودمه که دوتا خواستی من از سهمیه خودم بهت میدم:)))))
و دیگه دونات هم گرفتم
و یه مغازه دیگه هم نزدیک بود که اجی بهش سفارش داده بود یه سرویس دونفره هم سفارش داده از این ارکوپال های سفید
یه اقای هست به تعداد بخوای واست میاره
دیگه برام اورده بود خیلی خوب بود دوستش داشتم میشه تو فر اینام گذاشتش برا من خریده بودش برا دم دستی
دیگه تاکسی گرفتم اومدم خونه با مامان یه ساعتی حرف زدیم
هنوز بعد اون روز که رفته محضر حرف نزدیم وجوایشم ندادم
نمیخواستم که سرکوفت بزنم بهش بگم دیدی سادگی دراوردی دیدی این زن ادم نمیشه؟
هیچی ترجیحم این بود درشرایط بهتری حرف بزنیم
دیگه مامان خودش نشست تعریف کردن از ماجرا
و اینکه وای من چقدر ساده ام و...
وبعد گفت بهش گفتم دیگه حق نداره بیاد خونمون یا اصلا زنگ بزنه به من
تازه یه سری اموال مشترک رو مثلا اگر ۸ میلیارد زده بوده ۸۰۰ میلیون!
تااین دست برده بودن توی اموال و....
چی بگم واقعا؟
مال دنیا به هیچ کس وفا نداره
واقعا متاسفم همین.
با داداشی هم حرف زدیم و با داداش سامی
میگه همش بااجی حرف میزنی و مامان دیگه نوبت من نمیشه هرروز:))))
فرداهم برم صبح باشگاه که اجی میخواد بیاد پیشم
مقاله اش رو قرار باهم پیش ببریم و هم بیاد برا پارسین کادو تولد بگیره
داداشی تولد نگرفت برا پارسین گفت حال مردمم خوب نیس ومن شرمنده بچمم ولی نمیتونم تو این شرایط
براش تولد بگیرم و شادی الکی کنم
میذاریم یه وقتی که حال هممون خوب بود.
