آرامش است عاقبت اضطراب ها!

روزها که بیدار میشم همچنان گاهی اضطراب رو تجربه میکنم

بدون دلیل خاصی حتی

با وجود ورزش سنگین حتی

و مدیتیشن به نظرم بهترم کرده 

و این روزها خیلی زیاد مدیتیشن میکنم 

راستش رو بخواید دلم برای امیر تنگ نشده هنوز

و اینکه اونم دلش تنگ شده یا مثلا چند روز فاصله باعث شه رابطمون تموم شه  و...

هم الان درگیری ذهنیم نیست

دلم رهایی میخواست که دارم بهش میرسم

سیگار زیاد میکشم این چند روزه 

که باید کمش کنم 

البته من سالی یبار میکشم زیاد هم میکشم اون سالی یبار یک ماه رو 

بعدش میرم مرخصی تا دوباره هوسش به سرم بزنه 

که معمولا تو هوا خنکی هوسش میاد 

چقدر حس بهتری دارم بدون رابطه 

من کلا انگاری باید مجرد باشم 

اونقدر ادم قدرت طلبیم که این باعث میشه احساس فشار زیادی تو رابطه کنم 

و نتونم دوام بیارم 

دیشب دوستم میگفت که با فاصله تو رابطه موافق نیستم 

موجا اشتباه میکنی و...

گفتم ببین هر رابطه ای به یه فاصله ای نیاز داره بخصوص رابطه ما

امروز با تراپیستم صحبت کردم 

گفت چرا موقع استعفا با من ارتباط نگرفتی؟

گفتم هیچی تصمیمی بود که باید خودم میگرفتم 

و بعد درباره خودم و امیر صحبت کردم 

و به این نتیجه رسیدیم که بخشی از رفتارهای من اونقدر اشتباه بوده یه دونه اش

برای مرد ایرونی سنگینه چه برسه همش

و چقدر امیر صبوری کرده 

نمیگم واقعا چه کارهایی کردم که خودمم دوست ندارم بهش فکر کنم 

چقدر غرورش له کردم این مدت 

فکر میکنم بخشی از تچربه تلخ قبلی هم باهامه و ازش عبور نکردم 

که خشمش رو سر امیر خالی میکنم 

میتونم بگم تموم این دوماه و اندی که باهم هستیم 

یکبار عصبانیتش رو ندیدم 

یکبارعصبانیتش رو بروز نداده به من 

تماما اروم بوده و خونسرد و محترم 

ولی هنوزم دلتنگ نیستم 

خداروشکر با هرزحمتی در نهایت کار استاد ساعت 3 تموم شد

دوجا مصاحبه داشتم انجام شد یکیشون بهم اوکی داده 

اولی هم یه مصاحبه دیگه دارم ولی وقت نکردم برم مدارک که خواستن براشون بفرستم

خلاصه اینکه امروز روز خوب و با تمرکزی بود و ازخودم راضیم

تپل هم زنگ زد کلی حرف زدیم و بابت کارم و مصاحبه چون معرف اون بود 

صحبت کردیم 

کلی بهم در مورداینکه کم کاری کنم چقدر میتونم حقوق و مزایا از دست بدم حرف زد 

میخواست منو ترغیب کنه به کار کردن 

و اینکه این وضعیت نذاره افسرده بشم

واقعا کار قبلیم و همکارام خیلی دوست داشتم

با مامی حرف  زدم رفتم باشگاه بالاخره 

وای انیل اومده بود چقدر خوب بود اومدن چقدر حرف زدیم کله همو خوردیم در حین تمرین

بعد یکی از خانما باشگاه ما بهش میگیم سوری جون 

حدود 50 سالش 

خیلی خانم خوب و مهربون و خوش انرژی و فعالیه 

دوستش داریم هممون 

بعد اومد گفت موجااون خانمه که اونجاست چند وقته به من گفته 

ازت خواستگاری کنم و....

گفته ازت بپرسم قولتو به کسی ندادن؟

گفتم وا سوری جون بگو جون عمت دست سر من وردار

 این خانمه یک ماهه رو من زومه 

خسته ام کرد 

واقعا اسم ازدواج میاد کهیر میزنم بخدا

بعد نازی صبح زنگ زد هرچی فحش بلد بود نثارم کرد حق داره 

چندبار دعوتم کرده 

چند بار زنگ زده؟

من همش رد کردم 

واقعا خوب وقتم ندارم 

دیدار کنیم باهم حالا یه برنامه بذارم این هفته یا هفته بعد ببینمش

همینا 

دیگه انیل منو رسوند نذاشت پیاده بیام خونه 

و قرار بعد اسباب کشیش یه بیرون بریم باهم

و بعدش اومدم وعده بعد تمرین رو خوردم رفتم خریدهای خونه رو انجام دادم تو محله 

و برگشتم 

الانم دوش گرفتم و شامم خوردم و تره باری ها رو جابه جا کردم و شستم و میخوام یکم استراحت کنم و وبگردی

 و لالا

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
Divine Girl

عزیز دلم 

خوشحالم که به حرف دلت گوش میدی :* 

بوس به کلت موجا جونم

قربونت الی مهربونم:*

بوس به خودت***

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان