من به مسیری که توشم ایمان دارم
دیروز کلی ویس داده بود رییس
که اینطوری و اونطوری تو حق داری و....
من اصلا جوابش رو ندادم
یعنی کلاس داشتم همون موقعم داشتم با داداشی حرف میزدم تحلیل میکردیم
اومدن اون زن دوباره تو زندگیمون قرار چه چالشهایی رو برامون درست کنه؟
و احتمالا چه نقشه ای داره ؟
چون کلا بنده خدا ذاتش اینه
تا رسیدم به کلاس همچنان داشتم با داداش حرف میزدم
و بعدم که برگشتم تو خیابون فاطی زنگ زد
تا خونه حرف زدیم
و تحلیل کردیم رییس رو
و رفتارشو
بعد دیگه من شام و اینا خوردم
و امیر مریض شده باز فکر کنم کرونا گرفته
پیام داده بود من ندیده بودم
دیگه حالش پرسیدم تب داشت گفتم بره بخوابه منم به کارام برسم
یکم با تپل حرف زدیم و برنامه ریزیمون فیکس کردیم
و بعد با اقای ی حرف زدم گفتم من تصمیم اینه
و اونم رفت یه سروگوشی اب داد گفت به نظرم کارت درسته
و خیلی شجاعت میخواد این کار توی چنین شرایط اقتصادی
و الان از نظر مالی اوکی ای؟رو من حساب کن به هر حال
گفتم مرسی اوکیم و کارم پیدا کردم نگران نباش
دیگه هیچی تکلیفم با خودم روشن خداروشکر که کارم درسته
و از شرکت جدا میشم
دکتر بهشتی میگه ستم پذیری همونقدر گناه است که ستم گری!
میگه هر ادمی باید در مقابل ستم طبقاتی و شخصی و .... مقابله کنی.
حالا قضیه همینه هرکس به روش خودش
دیشب به مربی پیام دادم صبح میام همراهت
دیگه زود بیدار شدم و 5ونیم بیدار بودم
صبحانه خیلی میل نداشتم و کم تونستم بخورم
و رفتیم یه تمرین خفن و اساسی کردم
تا خود 9ونیم
به مربی میگم بذار من از ماه بعد یه روز درمیون بیام میگه تو شکر خوردی
حالا که مسابقات نزدیکه و بدنت داره خوب جواب میده میخوای شل کنی؟
هیچی دیگه این موضوع هم کنسله من باید هرروز برم دوساعت ونیم تمرین کنم بلا استثنا
زبان هم که قوز بالا قوز شده
ولی چون استادم رو دوست دارم وروشش خوبه
میشینم میخونم گاهی وتو کلاس هم خیلی فعالم
دیروز با اون دوتا خانم جلویی و یه خانم دیگه نشستیم صحبت کردن قبل اومدن استاد
بعد بهم میگن که تو مشخص میخونی
گفتم نه همین دانسته های قبلی و تمرکز تو کلاس همینه
وقت خوندن ندارم خیلی
ولی اولین رایتینگ این کلاس استاد داده اونو باید بنویسم تا هفته آینده
روش فکر کنم وقت بذارم
