قشنگ دستام عین این بچهای شر خط خطی شده 

کلا هیچ انگشت سالمی ندارم همشون زخم هستن

با وجود پوشیدن دستکش بدنسازی

انگشتام که بیرونن با دستگاه زخم میشن 

امیر هم بنده خدا خودش پیام داد گفت رفته دکتر تازه برگشته 

و باید امروزم بره باز 

ایقدی من سراغش نگرفتم تا خودش اومد از حالش خبر داد 

واقعا هم شلوغم 

چت کردن و حرف زدن وقت و حوصله میخواد وسر خلوتی 

امیدوارم امروز دیگه خوش خبر باشه روز تولدش و مشکلی نباشه 

تولدشم تبریک نگفتم خودمو زدم اون راه 

کلا من ده روز جوابشم ندم بگم داشتم زبان میخوندم ذوق میکنه :)))

ولی گفته دروغ بگی پوستتو میکنم ازت سوال میپرسم:)))))

امروز دیگه حتما یه تایمی بذارم برا پاکنویس جزوه و خوندن زبانم 

صبحم یکم بیشتر خوابیدم 7ونیم بیدارشدم هرچند بیدارشدنم 5ونیم بود 

و من موندم تو رختخواب تا 7ونیم 

دکترمم اجازه نداد قرص رو نخورم 

گفت این عوارض اره درسته ولی باید تحملش کنی

ولی امیر گفت قطعش کن حالا که همه ی عوارضش رو بدنت نشون داده 

ولی خوب دکترم که دیشب بهش پیام دادم حرف دیگه ای زد گفت اینا مکمل همن نمیشه قطعش کنی

دیگه تپل هم یه مشت غر زد سرم گفتم باشه بابا میخورمش

ایقد زر نزن 

امروزم نمیدونم چش بود باید میرفت یه شهر دیگه گفت برگشتم بهت میگم اصلاخیر نیست

امیدوارم به خیر بگذره کاراش تپل واقعا انسانه 

میگه پس این دوست پسرت بهت چی یاد داده ؟ میگه بهت دارو یه دکتر دیگه رو نخور:)))))

گفتم خوب فکر میکنه من به تجویز خودش دارو رو شروع کردم نمیدونه که یه متخصص دیگه واسم نوشته و مکمل داروهای دیگه است

دیشب نشد با مامان حرف بزنم منتظرم ساعت ده بشه بهش زنگ بزنم 

که نترسه از تلفن صبح زود استرس میگیره

امروز حتما باید چندتا کار عقب افتاده رو تکلیفش رو مشخص کنم 

خداروشکر امروز سرحالم ناهارمم بار گذاشتم عین مامانها خورشت قیمه:))))

بنده خدا مربیم هم زنگ زد گفت دستهای اونم امروز با دستگاه دیروزی زخم شده و داغون شده

بعد یکم صحبت کرد در مورد یکی از بچها 

که رو من و توجه مربی به من حساس شده 

گفتم من مساله ای ندارم باهاش

و کلا این موضوع به خودش مربوط میشه نه من 

کلا حسادت و .... یه حس درونی ربطی به برخورد من یا شما نداره 

اون دوست داره مثل من باشه؟

پس بگو تلاش کن کنه به ورژن بهتر از من تبدیل بشه والا

تاالان که تمرکزم خوب بوده حالمم خوب بوده خدا روشکر

با مامی هم حرف زدم 

به یکی از همکارا هم کمک کردم 

دارم ایده خودم رو بسطش میدم 

چون بازخورد گزارشم تا الان عالی بوده ایده ام رو مقداریش رو بچها پیاده کردن 

تاالان که بازخوردهاش بهترین بوده 

و به نظرم بیشترم میشه

من امروز اینم تموم کنم که بتونم یه نفس راحتی بکشم 

شایدم اخر هفته با دخترا قرار گذاشتم ندیدنمون خیلی طولانی شد دیگه 

یه زنگ بزنم نازی امشب

مرتب زنگ میزنه دلم برای دورهمی هامون تنگ شده

الان به امیر بگی میگه تمرکز کن رو زبانت:))))) این دورهمی ها همیشه هست

خوب من برم دیگه تا دیر نشده