امروز بالاخره رفتم باشگاه
یعنی مربیم پیام داد خیال اومدن نداری دختر؟
گفتم امروز میام
هرچند بماند که تا لحظه اخر از خونه بزنم بیرون دکی حرف میزد
و میگفت خوب دیرتر برو
یه سری اخلاقیات داره که به مذاق من خوش نمیاد
امروزم تراپی گرفتم
و نتیجه خوب نبود
یکمم اضطراب داشتم امروز نمیفهمیدم علتش
چیه
تا اینکه تو باشگاه پریود شدم
علت همین بود
دوماه پریودیم یادم میره
و زودتر موعد پریود میشم
فکر کنم بخاطر تغییر اب و هوا باشه
باشگاه که خیلی خوب بود جیگرم حال اومد قشنگ
سنگین ورزش کردم و وقتی اومدم بیرون انگار کل خستگی این مدت از دوشم برداشته شده بود
صاحبخونه میخواست یکی بیاره رسیور درست کنه
پدر منو دراورد این چند روز که کی میای
دیگه اقاهه اومد گفت روانیم کرده این خانم
بسکه زنگ میزنه
میخوام بلاکش کنم
خدابه شما صبر بده
گفتم خوب چه بگم والا
منم تااین اقاهه رفت پشت بوم دکی زنگ زده بود
گفتم من شام بذارم بعد
دیگه اقاهه کارش تموم شد رفت
منم شامم رو حاضر کردم و یکم حرف زدیم و
بعد نشستم پای حل تمرین کلاس صبحم با تپل
الان دیگه مودم پایینه
وکلا انرژی ندارم
راستش رو بخواید اصلا با رابطه کنار نیومدم هنوز و دلم تنهایی خودم رو میخواد
احساس میکنم فضام کمه
همین.
یه کتابی شروع کردم در این مورد
ببینم به کجا میرسه.