اوف بالاخره رسیدم
وای بعد سالها سفر با اتوبوس چقدر برام سخت بود
واقعا اذیت شدم
حالا خوبه اتوبوس دیشب وی ای پی بود و راحت تر بودم ولی من خوابم نمیبره تو اتوبوس دم اومدن داداش دلش گرفته بود
و گفت امشب دیگه خونه دلگیر واسم دردش به قلبم
چقدر این یک هفته زحمت کشید مهمون نوازی کرد
تو مسیر تا ترمینال هم کلی حرف زدیم میگفت
یادت نره از فرصت پیش امده ورابطه جدید لذت ببر
و فرصتها رو از دست نده
و میگفت دوست دارم پاشی بیای اینجا زندگی کنی
کاش مامان اینا هم بیان اینجازندگی کنن
حرف میزدیم گفت میخوام با داداش کوچیکه صحبت کنم
که بیاد اینجا زندگی کنه کارش بیاره اینجا اگر ممد اوکی بده عالی میشه
تو مسیرم تا جایی که نت بود من و دکی حرف میزدیم تصویری
خوابش نمیبرد تو فکر من بود که تو راهم
صبح رسیدم هوا ایقدی گرم و شرجی بود ولی شرجی هوا خورد به صورتم بوی وطن اومد
خونه عین کوره اجر پزی گرم و پر حرارت بود
هنوز که هنوز خنک نشده
منم فقط یساعت خوابیدم با صدا گوشیم بیدار شدم
دکی بود قشنگ زدم نصفش کردم
بعد رفتم دوش وصبحانه زنگ زد عذرخواهی کردم
که بابا من خستم از سفر اومدم زنگ میزنی بیدارم میکنی؟
عجبا
خوب پیام میدادی رسیدی زنگ نمیزدی
میگه تو همیشه اخلاقت همینه من عادت کردم انگار صدساله با من زندگی میکنه
کلی کار دارم مصاحبه دیروزم که عالی بود
چندپروژه کلان هست
باید من بخونمشون و روشون کامنت و نظر بذارم
با تپلم حرف زدیم گفت که خیلی کار خوبیه و....
خلاصه اینطوریاست که من رو پله برقی هستم
و باید سرعتم رو تندتر کنم
زبانمم الان تنها انگیزه برام دکی که پارتنر زبان هم باشیم که بخونیم باهم
کلا تو این چندروز هم باهم چندباری اسپیکینگ کردیم خوب بوده
امتحان اولی دکی میشه اسفند
اینو قبول شه میره بعدی
خدایا خونه منو خنک کن من گرممه بی اعصابم تو گرما:))))))))