خاستگاری!1

امروز که همش داشتم فیلم میدیدم بجز ساعتهایی که اشپزی کردم

و الانم خونه رو یکم مرتب کردم و تی کشیدم و جارو 

و اشپزخونه رو سروسامون دادم

میشه گفت کاری جز استراحت نکردم 

عصری یکی از دوستام زنگ زد 

گفت میخوام به یکی معرفیت کنم ایرادی نداره؟

یکی از دوستام دنبال یه دختر خانمی شبیه توهه دقیقا 

گفتم یعنی چی؟

گفت خوب ادم سختگیری و کلا دنبال پارتنری با مدل تو میگیرده که ازدواج کنه 

گفتم خوب مساله ای نیست 

ببینیم این شازده کیه؟

هیچی شمارمو بهش داد

واقا پیام داد تو واتسپ یکم حرف زدیم گفتم ببخشید که من نمیتونم صحبت کنم صدام گرفته

همشم که عطسه میکردم 

اون اقا پزشک متخصص داخلی بود 

و از عکسش نمیتونم بگم خوشم اومد و گرفت منو!

قدش هم شانس اورد 180 بود 

بعد جالبه واسه اونم قد مهم بوده و گفته بود حتما یکی میخوام اول قدش 170 به بالا باشه

بعد درمورد وِیژگی های دیگه اش بهم بگید!!

هیچی دیگه یکم چت کردیم و اینا بعد یکم درمورد کرونا و اینا دارو تجویز کرد و...

تهشم گفت من فکر میکنم ما پارتنر خوبی بشیم 

کدوم خری جلسه اول اشنایی دودقیقه حرف نزده 

میشینه با یارو حرف ازتحقیقاتش میزنه بعد تا 20 مین چت میکنن درمورد تحقیق که مکاما دوتا این کارو کردیم؟

یعنی تااین حد اشتراک داشتیم 

هیچی بعد نیم ساعت پیام داد منکه دیگه میدونم شما مریضی اگر امکانش هست تلفنی صحبت کنیم 

واگر شما اذیت نمیشی منم گفتم فعلا سرم شلوغه یکی دوساعت دیگه من زنگ میزنم بهتون 

کارای خونه رو انجام دادم و راه پله بعد مدتها شستم 

دقیقا من تا میخوام برم راه پله رو بشورم عین مور و ملخ ادم میریزه جلو خونه های روبه رو:))))))))

هیچی دیگه اومدم داخل  خونه 

و یکم با مامان حرف زدم و اینا 

دوساعت بعدش دکتر پیام دادم تماس بگیرم؟ 

دیدم یادم رفته بعدم 

خدایی دوست ندارم یکی هیجانی باشه اول رابطه 

گفتم بله تماس بگیر

زنگ زد حرف زدیم 

راستش بگم نه ازش بدم اومده نه خوشم اومده 

نمیتونم بگم خوبه یا بده!

چون خوب امروز اشنا شدیم دیگه 

بعدم اینکه فاصله مکانی داریم 

ایشون هم داره اپلای میکنه برا امریکا

و عجله داره ازدواج کنه قبلش

یعنی یه جورایی همه چی ممکنه سریع پیش بره 

هیچی یهو به خودمون اومدیم دیدیم یکساعت حرف زدیم مکالمه خوبی بود 

هردو راحت بودیم هیچ کدوم استرس نداشتیم کلا هم جوری شد همون جلسه اولی 

سخت نبود ارتباط برقرار کردنش باهاش

ادم صادقیم بود خودش از رابطه قبلیش گفتم من  گذشته رابطه هات واسم خیلی اهمیتی نداره 

ضرورتی هم نداره بهم بگی ولی خودش دوست داشت گفت

خلاصه اینکه تهشم گفت من حس خوبی پیدا کردم و اگر تو هم اجازه بدی فکر میکنم خیلی نکات مشترک داریم

و باهم ادامه بدیم 

منم بدم نیومد 

ولی اصلا تو جو نیستم هنوز 

ولی اون خیلی خیلی جدی درمورد ازدواج صحبت میکنه 

من ولی نه مدلم اینطوری نیست 

ازدواج یکم واسه من گارد داره اسمش

یعنی اگر یکی بگه بیا دوست باشیم اوکی ترم 

دیگه الانم باز پیام داد بیا قرار بذاریم همو ببنیم و اینا 

منم گفتم هیجانتون درک میکنم هتل این شهرو پرسید چطوری هتلهاش و اینا 

و....

ولی من  گفتم مدلم اینطوری نیس اجازه بدید اروم پیش بریم 

در موردبچه اینا هم نظر عین خودم بود 

خلاصه هیچی قرار مدتی حرف بزنیم و اینا 

همه اینا 

کلا هنوز ذهنم درگیر نیست اصلا.

خوب طبیعی هم هست 

ولی به نظر من الان امادگیشو ندارم یه کله برم تو یه رابطه جدی

ترجیحا دلم یه رابطه غیر جدی میخواد :))))))))

هیچی همینا 

 

 

 

 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان