داداش امروز جوجه هاش با خودش برد!
زن داداشم ایقدی خوشحال بود که بچها همراه باباشون رفتن
نزدیک بود بال دربیاره از خوشی
میگفت خسته شدم این مدت دست تنها
راستم میگه تااونم یکم استراحت کنه
بهش گفتم بیاد پیش من بمونه
گفت دلم تنهایی میخواد یه مدت
گفتم اره حق داری ولی بیا سربزن تنها نمون عادت نداری به تنهایی
دیروزم غروب با هر ترفندی بود زدم بیرون یکم خرید کردم تو محله برگشتم
خیلی گرمه تازه خونه بعد سه روز خنک شده
ایقدی گرمه اصلا سابقه این گرما رو نداشتیم من 3 سال این شهرم ندیده بودم اصلا گرمای اینطوری
همراه با شرجی وحشتناک که قلبت میگیره
یکم به خونه رسیدم و تمیز کاری کردم و خریدها رو جابه جا کردم
و بعدم هرکاری کردم ویندوز بالا نیومد گفتم ولش کن صبح عوضش میکنم
که صبح بیدار شدم روشن کردم ویندوز مشکلش حل شد با اپدیت شدن
قرار عصر با تپل تصویری حرف بزنیم برا بار اول
یعنی یه سری فایل هست که باید روشون رودرو بحث کنیم
ببنیم چی بشه
چندوقت فیلم ندیدم فکر کنم دوهفته است
بعد اون فیلم سنگینه!
علی هم و اقای ی هم هر فیلمی پیشنهاد دادن من دیده بودم
باید زنگ بزنم به مامان
نگران منه این روزها حال روحیم خوب نیست
چقدر دیروز که رفتم سرخاک سبک شدم
ولی دلم میخواد سه چهارساعت برم سرخاک دور از ادمها!
دلم برای نازی ولیلا تنگ شده خیلی وقته همو ندیدیم
برگردن اینجا دعوتشون میکنم بیایین دور همی داشته باشیم
راضی هم هفته اینده جابه جا میشه احتمالا
دلم برای باشگاه هم تنگ شده که ورزش کنم خداروشکر من معتادبه ورزشم
خوب من پاشم برم به کارهام برسم که تعطیلات هم تموم شد:)))))))