دیگه از هفته های آینده باید خوردن پودر پروتیین رو شروع کنم
زنگ زدم پسرعمو برام بخره بفرسته
امروز بااینکه اول پریودیم بود و برنامه پا داشتم
عالی بود و تونستم وزنه های بیشتری رو تحمل کنم
عمه زنگ زد باهم کلی حرف زدیم رفته بود تهران خونه دخترش
گفت محرم برمیگردم
بازم نصایح همیشگیش ازدواج کن:))))) منم دلشو نمیشکونم میگم انشالله
تراپی داشتم امروز نذاشت من دوتا مبحث رو باهم مطرح کنم گفت انتخاب کن
من شاکی بودم این هفته گوشی زیاد دستمه!
و نشستیم باهم این قضیه رو بررسی کردیم ایا من فکر میکنم زیاد گوشی دستمه
و بطالت میگذرونم یا واقعا اینطوریه؟
بعد میگه من امروز از تو دوتا چیز باحال یاد گرفتم گفتم الحمدالله من اومدم پیش شما یه خاکی بریزم تو سرم! البته تو دلم گفتم
من میخواستم درباره شروع کردن یه رابطه صحبت کنم که نذاشت گفت بمونه هفته اینده
و اینکه تااون موقع توهم بیشتر بررسی کن ببین میخوای یه رابطه رو شروع کنی؟
اجی زنگ زد کلی حرف زدیم گفت میخوان مراسم بگیرن 10 روز محرم تو خونه و... برای داداش که هرسال میگرفت و...
منم اصلا نه مخالفت کردم نه موافقت!
فقط نگران کرونا و مامانم! همین
اجی هم لجبازه نمیخوام اینو به رخش بکشم اصلا
زنگ زدم از کارگاه نون رژیمی اونورشهر کلی نون سفارش دادم مدتیه ازشون خرید نکرده بودم
منشیشون عوض شده بود چه خانم خوش برخوردی بود کیف کردم قبلی بی حوصله بود
یکم حرف زدیم با حوصله محصولات جدید توضیح داد در نهایت گفت اصلا وایسا این شماره شخصی منه
بهم واتسپ بزن برات عکس بفرستم بعد انتخاب کن که خیالت راحت باشه
دیگه بنده خدا از تک تکشون عکس گرفت و توضیح داد موادشون رو
که یه وخ من حساسیت نداشته باشم
و منم سفارشم رو بیشتر از همیشه ثبت کردم تاحالشو ببره!
خدایی میبینم قیمتها هم مناسبتر از شرکتی ها در میاد!
شام که تقریبا امادست همبرگر گذاشتم تو دستگاه و سیب زمینی و قارچ وبادمجون
منتظرم که پیک برسه شام بخورم و کارای امروز رو تموم کنم!
تپل کلی فایل داده باید تاامشب ببینمشون و جمع بندی و خلاصه اش کنم وگرنه پوست منو میکنه!
