مهمونی ناخونده!

ظهری داداش کوچیکه زنگ زد گفت ماموریت میاد اینجا

ناهارم نمیخورم ناهار سرکار میخورم 

میخوای واست ناهار بیارم؟

گفتم نه غذا دارم 

میگو درست کرده بودم

ولی اصلا اشتها نداشتم 

کارهای استاد تحویل دادم

کار داداش یه دور خوندم ایراداتش کامل رفع کردم خیلی وقت گیر شد

یه چیزهایی خودم اضافه کردم 

شد ساعت 3

یکم سعی کردم بخوابم 

رویا ببافم 

داداش زنگ زد رسیده بود 

پاشدم به زور یه لقمه غذا بخورم فقط سالاد شیرازی ها رو خوردم 

خونه یکم جمع و جور کردم

چایی دم کردم 

کیک درست کردم 

میوه شستم

شربت درست کردم

داداش رسید

یه دوش گرفت یکم حرف زدیم یکم ازش پذیرایی کردم خسته بود گفت بمونم خوابم میگیره

فردا کلی کار دارم 

رفت 

بعد پارسینا ویس فرستاد دلم تنگ شده میخوام بیام پیشت

گفتم باشه ساعت 9 بیاین شام بیاین پیش من

رییس پیام داد نمیخوای برگردی سرکار؟

راستم میگه چندروز کارها رو همینطوری رها کردم 

براش یه ویس فرستادم 

میگه از صدات معلوم خوب نیستی

استراحت کن 

فردا شروع کن

یکم کارها رو که اماده کرده بودم دستی به سروروش کشیدم فرستادم واسش

باشگاه نتونستم برم داداش اینجا بود 

دیگه پاشم برم یه دور تو محله بزنم تره باری بخرم 

و نون برم دنبال بچها

بیارمشون امشب اینجا باشن اخر شب شاید مادرشون اومد بردشون

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان