قدم زدن!

پاشدم کابینت ها رو ریختم تو هم

یه سری جیز میز انداختم

مرتب کرردم و وسطش سرگیجه داشتم

یکم دراز کشیدم 

حالم خوب نیست

فکر مامانم

مامان باید انژیو کنه 

این منو دیونه میکنه 

ماها همه تصمیم گرفتیم ببریمش اصفهان بیمارستان داداش اینا باشه بهتر 

خیالمون راحتتره 

داداش بزرگه هم همش گریه میکنه 

خیلی مامانی داداش

منم هستم ولی خوب نه اندازه اون 

رابطه مامان و داداش خیلی خاصه 

تو نسل اینا یه چیز عجیبه که دونفر این همه احترام همو داشته باشن و هم دیگه رو دوست داشته باشن

بعد در نسل منم یکم بعید یکی بعد اون همه اختلاف مذهبی و فرهنگی با خانواده 

اونقدر مادرش ازش راضی باشه رابطه خوبی داشته باشه 

من خودمو به جریان زندگی و خدا سپردم نمیدونم برامون چی در استین داره 

راضیم همین

خشمی ندارم ازش

این فکرها داشت دیونه ام میکرد

پاشدم کت وشلوار جدیدم رو پوشیدم شال سنگ شور هم رنگش داشتم 

یه ارایش ملایم و لایت کردم 

زدم بیرون میخواستم برم یه افتتاحیه 

یه سری خرید داشتم رفتم 

ولی ایقدی شلوغ بود نموندم برگشتنی اون همکارم رو دیدم 

وای باز غش وضعف کرد واسم باباشم همراش بود 

میگه نمیدونی نمیدونی من چقدری شمارو دوست دارم وبهت فکر میکنم 

الهی:))))))))

بعد از صبح تپل یه کاری کرده شوکه ام 

تپل منو خیلی دوست داره 

میدونم بیشتر این کارش واسه تحت تاثیر قرار دادن من بوده 

همه ی میوه های باغ رو چیده بود و ریخته بود تو سبد 

کلی سبد شده بود عکس گرفته بود 

گفت ببین من اینارو واسه خاطر تو چیدم 

واسه خاطر توهم میبرمشون خیریه 

خودم چندساله که نیومده بودم باغ 

حالا که اون روز بهم گفتی این فکر رو مخم بود 

و برگشتم جمع کردم میوه ها رو کلی هم پشه زده منو 

ولی دارم میرم خیریه فیش میفرستم واست

اینا واسه خاطرتوهه ثوابشم مال داداشته 

راستش کلی اشک ریختم

برکت وجود داداش و قلب مهربونش تو وجود کلی ادم جونه میزنه

این خوشحالم میکنه 

اما اون بخش که تپل واسه خاطر من یه کارهای میکنه رو نه حقیقتا دوست ندارم

یه مدت اب گازدار خیلی میخورم 

باید بپرسم یه وقت ایرادی نداشته باشه

من برم یکم خریدهام جابه جا کنم شام درست کنم

 

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان