خرید!!!

بالاخره دیروز رفتیم خرید!

نازی که اصلا حالش خوب نبود ولی اومد

پسرشم دهنشو صاف کرد همون اولین مغازه!

دیگه گفتیم اقا پاشو برو حالت خوب نیست

گوش نکرد تا من لباس پرو نکردم و اوکی ندادم نرفت

خیلی اون ست مزونی رو دوست دارم 

سه تیکه هست دامن شلواری سه پیلی با روهمی

و یه شومیز سفید که استین پرنسسی دوخته شده 

رنگ دامن و رویی طوسی روشن 

شومیزم که سفید 

البته قبلش منو لیلا زودتر رسیدیم کلی دور زدیم تو پاساژ

این پاساژ خیلی دوست دارم من 

کلا توی این شهر فقط از اینجا خرید میکنم 

چون تکن اجناسش ولی خوب گرونتر از همه جا هم هست دیگه 

ولی یه مجتمع بزرگه و حسابی میتونی توش بگردی و وقت بذاری 

نازی فرستادیم رفت رفتیم طبقات مختلف رو گشتیم 

و دوسه جا دیگه لباس پرو کردم من

یه جایی رفتیم تازه باز شده بود بعد یهویی اقاهه منو شناخت!

من زیاد با زن داداش میرفتم پیش این خرید موقعی که زن داداش عقد بود و یا اینکه هروقت میومدم خونه داداش

سرمیزدم

میرفتیم این مغازه خرید 

بعد یهو منوشناخت گفت شمااز مشتری ها قدیمی منید

منم واقعا شناختمش یادم اومد

تازه اومده بود تواین مجتمع

دیگه من دوتا کت و شلوار برداشتم رفتم پرو کنم

لیلا هم همینطور

در نهایت هم هردومون رنگ سدری رو برداشتیم 

لیلا چشاش سبز تیله ای بهش خیلی میومد منم طوسی روشن بود به فیلی میزد پوشیدم عین ماست شده بودم دیگه

اما سبز سدری به هردومون میومد 

و دیگه قرار شد برام یه کت بنفش خوش رنگم بیاره 

سدری رو خریدیم 

قرار شد به نازی نگیم تا سورپرایز شه ست خریدیم

دیگه یکم گشتیم انگشتر لیلا خییییییییییلی ناز بود 

قراره منم ازش بخرم ببینم قسطی میده طرف منم یکیشو برداشتم عاشق انگشتر جواهرم من 

با طلای سفید

دیگه من از لیلا جدا شدم اون رفت دنبال دخترش من نرفتم گفتم هنوز کار دارم

رفتم چندتا سی دی ویندوز خریدم از شرکتها مختلف

و یه سری نرم افزار دیگه 

و قهوه نیاز داشتم و شکلات تلخ ونون تست پروتئین

خریدم اینارو نگاه ساعت کردم دیدم اوه ساعت ده ونیم دیگه باید برگردم خونه 

زنگ زد اژانس بیاد دنبالم 

گفت معطل میشی ماشین نداریم الان

میترسم این موقع از اسنپ استفاده کنم آژانس برا من امنتره 

دیگه شانسی یه تاکسی دربست گرفتم تا خونه 

و بعدم درگیر ویندوز بودم تا صبح انواع ویندوز تست کردم

در نهایت یازده هوم روی سیستم من سبک بود 

من سیستم کوار سوون هست و رمش هم 8 و اینطوری

خدا به داد سیستم های دیگه برسه!

خیلی دیشب تاالان کمبود خواب دارم 

الانم باید برم بیرون موز و شیر بخرم و یکم راه برم پاهام نرم شه

کار استادمم مونده

کارهای شرکتم مونده 

خیلی هم خوابم میاد 

پارچه هامم امروز رسیدن عالی بودن و خوشگل

یکی ساحلی بنفش و نارنجی خیلی خوشرنگه

یکی هم سبز وسفید سبزش علفی 

بریم ببینم کی اینارو من میدوزم:))))))))

خرید کردن خیلی خوبه 

مونده صندل و کیف

اینو گذاشتم برااین هفته که حقوق میدن

باید یه مقدار پول بفرستم برا مامان که سفره شاید کم اورد

از دیشبم اشکم دم مشکمه

یاد داداش ولم نمیکنه 

تپل هم مامان باباش راهی سفر کرد

و تاحرف زدیم شد 12

12 رفت خوابید قرار شد بیداربشه برنامه کاریمون رو بچینه

نمیدونم یه سری حرفها زد

در مورد اینکه 

گاهی درد ودل میکنم من تو واکنشی نشون نمیدی

منم گفتم سعی میکنم گوش شنوا باشم 

گاهی کاری ازم برنمیاد راهکاری هم ندارم 

همینکه جلو من خودتی و حس میکنی میتونی خودت باشی اوکیه 

کاری بیشتر از این از دستم برنمیاد!

خوب من پاشم برم که الان دیگه دیر میشه

 

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان