دیشب یهویی همون اول کلاس
تپل گفت که من امروز یه فکری به ذهنم رسیده
میخوای بیای تو شرکت من کار کنی؟
گفتم خوب چیکار کنم؟
چرااین پیشنهاد دادی؟
گفت همینطوری به ذهنم رسید امروز
چرا 6 ماه اموزش ببینی و تهش یادت بره
از تکلیف جلسه اول مشخص شد که تو ادم باهوشی هستی
بلدی چیکار کنی یه کار از کجا شروع کنی
پیش خودم فکر کردم از اول با کاراموزی شروع کنی!
و ببخش بهت میگم کاراموزی
یهویی وارد کار میشی وسابقه میشه واست
واقعا من رو سورپرایز کرد تپل
هیچی دیگه
گفتم بذار فکر کنم
میگه تا اندازه شام خوردنت وقت فکر داری
چون میخوام به تیم مالیمون بگم و
تپل خودش یه شرکت داره!
خلاصه یکم فکر کردم
دیدم خوب من واقعا انتظار نداشتم اول کاری کاراموز بشم بهم حقوق هم بدن!
گفت رو حقوقتم فکر کن
وبعد این شرکتی هم که دارم باهاشون همکاری میکنم
کارشون دیگه روی روال افتاده منظورم کار خودمه!
و ساعتهای کمتری ازم میگیره
ولی میدونم دوجا کار کردن سخته!
خیییییییییییییلی در مورد حقوق گیر داد بگو
من هیچی نگفتم واقعا نمیدونم حقوق کاراموزها چقدره توی این فیلد
و اصلا هم دوست ندارم برم بپرسم
چون تا شش ماه من باید یه چیزی هم به تپل میدادم بابت اموزش
ولی حالا برعکس شده!
بهش اطمینان دادم اقا حقوق یه چیز متعادل باشه چون روش حساب نکرده بودم
ولی بدمم نمیاد درآمدمو زیاد کنم
خلاصه اینطوری پیش رفت کلاسمون
و کلی حرف زدیم درباره کار
بعدش با داداشی صحبت کردم
میگه تو همیشه خوش شانسی ادمهای خوب میان سرراهت
چون خودت خوش قلبی:)) قلب قلبی شدم واسش
گفت به نظرم قبول کن ولی خوب بازم خودت بسنج ببین میخوای یا نه ایقد کار کنی؟
گفتم اره دوست دارم کار کنم مشغول باشم
با تپلم صحبت کردم درباره تایم باشگاهم تایم همکاریم با شرکت فعلیم و...
قرارشد تایم همکاری من برا بعد باشگاه باشه!
بعدم با حدیث حرف زدیم بعد جلسه اشون
تا دو صحبت کردیم درمورد فایل دکتر مکری
و حتی استاد! وبهش گفتم ناراحتم ازش
گفت خوب شد به من گفتی ناراحتی
من میرم پیامهاتون میخونم ببینم جریان چی بوده
چون حدیث اون روز نبود
بعدش فیلم دیدم تا 4
خوابیدم تا 12
که حسن پیام داده بودم جوابش دادم
قرمه سبزی گذاشتم:))))))صبونه
بوی قرمه سبزی کل ساختمون برداشته:))))))))
دیشبم خواب داداش رو دیدم
و یادم موند
ولی حس خوبی به خوابم نداشتم چون زنیکه هم توی خوابم بود
امروز میریم با دخترا بازار البته نازی مریض شده
علائم کرونا طوری داره
میگم نیا
میگه نه باید باهات بیام میخوای خرید کنی قول دادم که باهات باشم پس میام یکساعتی همراهیت میکنم
هیچی دیگه قرار شد بریم
لیلا هم یه انگشتر خوشگل برلیان خریده بود
خیلی تو سلیقه من بود عالی بود مبارکش باشه
منم قرمه سبزیم پخت همراه این پست برنجمم دم کشید لباسهامم شستم
کلی کار دیگه هم این بین انجام دادم:))))))))))
حالا دیگه برم کارها شرکت انجام بدم