دیشب هوس تخمه کرده بودم
میخواستم تخمه ها رو بو بدم هیچی دیگه نشد
کبریت فقط یه دونه داشتم
:)))))))))))
فندک گاز خراب شد همون روز ها اول
اینو فروشنده اش گفته بود بگیر نگیر داره! منم قبول کرده بودم
فندک هم داشتم از اسپری گاز پرش کردم روشن نمیشد
دیگه بی خیال شدم
بجاش الوچه خوردم:)))))))
تپل در حدی از من عصبانی بود گفتم الان منو از همین فضا مجازی میزنه
خیلی رو قول حساسه منم یادم رفته بود عصر تکلیفم براش بفرستم
تنبه ام کرد کلاس دیشب کنسل کرد!
گفت تا تنبه بشی
تازه من تا شام درست کردم و... شد ساعت 11ونیم
بعد فکر کردم دیدم چقدر بی مسئولیت بودم مدیریت زمان نکردم!
پاشدم براش پیام نوشتم حق باشماست
که ناراحت باشی انگار من جدی نگرفتم قضیه رو
و از طرفی هم بدقول شدم روز اولی
درصورتی که انجامش داده بودم
فقط یکم بی دقتی کردم در ارسال به موقعش
خلاصه صبح بیدارشدم دیدم شونصد پیام داده چرا تو ناراحت نمیشی از چیزی؟
و فکر ادمو میخونی؟
گفتم چون نفهم نیستم:)))))))))
والا
خوب ناراحتی داره؟ تو باید ناراحت باشی نه من
داری رایگان بهم یاد میدی بیام نازم کنم؟
اینارو تو دل خودم گفتما
خلاصه باید جدی تر بگیرم کلاسم با تپل رو
امشبم که خودم کلاس دارم
کلاس امشب با تپل کنسله!
کمپین هم داریم
سایلنتن بچها
یک ساعت قبلش میریزن رو سرمن!
تکلیفم رو برا تپل صبح فرستادم
گفتم قدرت خدا خوب سرچ کردی منبع خوب خوندی برداشت خوب کردی
برا تکلیف اولت خوبه
خداروشکر روسفید شدم نرفتم منابع فارسی بخونم!
بعد از حرف با تپل و چایی دم کردم رفتم فندک خریدم برگشتم
اوووف چقدر گرمه سوختم
ابروهام خیلی خوب شدن دوسشون دارن تو اینه نگاه کردم خوب شده بودن
تو فکرم برم پیش همین خانم فیبروز هم کنم
نمونه کارهاش تو پیجش خوب بودن
اینو دوستم معرفی کرده بود
ودقیقا کوچه روبه رویی ماست
دوست داشتم مهارتش خوب بود حالا رفت تو برنامه هام برای بعدا!
فعلا بریم این مزونه مانتوی که انتخاب کردم رو فردا بخریم با بچها
ببینم اصلا تو تن من خوبه؟
یا باید بی خیالش بشیم
یه صندل هم لازم دارم
من برم که کلی کار دارم
هی لابه لای کارام نوشتم پستو
