خداروشکر شنبه خوبی بود:))))
خوب امروز من وقت خالی زیاد داشتم چون زود بیدارشدم
بعد ازاونطرف به همه ی کارهام رسیدم
پیاده روی شروع زبان و شروع اون فایل تخصصی
و کلا کلی کار کردم
تپل هم همزمان گزارش میداد خوب بود کلا
امروز حس زندگی در من زیاد بود خوشحالم بابتش
چند روز پیشا یهویی یه بچها کوچیک بغل مامانش بود دست دراز کرد واسه من یه چیزایی با ذوق گفت
من برگشتم گفتم سلام
مامانش گفت اصلا با غریبه ها خوب نیست نمیدونم چرا شمارو از دور که دید هی دست بلند کرد وسلام داد باهاتون
حرف زد تا رسیدید اینجا
منم باهاش یکم خوش وبش کردم فنق یه ریزه بود فک کنم یک ونیم یا دوسالش بود
خیلی حس خوبی بهم داد
امروز یادم اومد دلم گرم شد
گلهای کاغذی که از درو دیوار این شهر اویزونه حالمو خوب میکنه من گل کاغذی دوست دارم
از چندروز پیشا هوس سوپ کردم عین همون سوپی که برا شام مهمونی درست کردم
رفتم پیاده رویم و حس خوبی داشتم وبرگشتم
و عدسی پختم و همبرگریهو دیدم خوب همین عدسی رو با عصاره قلم که دارم و جعفری تازه و هویج و قارچ میشه سوپ کرد:)
یه سوپ سریع و خوشمزه گذاشتم سوپهای من عین اش تقریبا باید غلیظ و پرملات باشه وگرنه نمیخورم
سالاد درست کردم و چایی دم کردم و منتظرم سوپم جابیفته
در این مواقع جودوسرپرک خیلی بهتر از جوپرک هست زودی غلیظ میشه و میپزه
خوب امیدوارم حس زندگیتون پررنگ باشه