شب قبل نخوابیدی
صبح زود برقها میره
اخرهای برج رسیده میلادی رسیده و تقریبا کلی حساب کتاب داری!
وبا وجود بی خوابی پامیشی بوی نعنا وریحون و جعفری خونه رو گرفته
و تو سرحال میشی و حس زندگی بعد مدتها میاد سراغت
با ارامش تموم سبزی هات رو پاک میکنی
از شب قبل برا خورشت کرفس برنامه ریختی گوشت گذاشتی یخچال یخش بازشه لوبیا قرمز وبرنج رو خیس کردی
و شروع میکنی نعنا و جعفری ها رو بو کشیدن
و خرد کردن
و کیف کردن
وقتی یکی یکی و به نوبت سبزی هارو خرد میکنی و سرخ میکنی و با حوصله مرحله به مرحله به خورشتت اضافه میکنی
قل قل خورشت رو که میبینی اون لحظه خود زندگی بوی نعنا و جعفری و کرفس که فضا رو گرفته خود زندگی
و تو دلت آرزو میکنی که خدایا اجاق همه روشن باشه همه نعمت اشپزی کردن و غذا خوردن رو داشته باشن لطفا دل همه ادمها خوش باشه هرچند چند لحظه
برنج رو هم دم کردم
سبزی خوردن هم شستم
دیگه چایی به دست با ماگ مورد علاقه ام و یه کوچولو پیراشکی اومدم پای سیستم
تپل پیام داد حالم پرسید و گفت چیکار کردی یه سری برنامه باهم داشتیم
و اپ ها رو نصب کردم و میخواست ببینه کمک نیاز دارم
گفت خیلی با من معذب و تعارفی هستی
گفتم نه سیستم اینطوری کلا قدر دانم و کلا سعی میکنم اگر نتونم کاری رو کمک بخوام همینطوری ازکسی کمک نمیخوام
این لیست روانشناسهای زرد که منتشر شد من یه الهی شکر گفتم هرچند لیستش خیلی سرسری نوشته شده و انگار عجله داشتن
بعضی فقط اسم پیج بودن که فعالیت کاری هم نداشتن و دلی بودن و....
امااسم هلاکویی خیلی خوشحالم کرد
من چندبار اینجا نوشتم ازش خوشم نمیاد و فکر نمیکنم درمانگر خوبی باشه
دلیلمم خودشیفتگیش بی ادبیش در پاسخ به کلاینت هاش و همینطور نگاه بالا پایینش به جامعه ایرانی و پدرسالار طور بودنش بود
حقیقتا چیزی ازفایلهاش رو من تا الان گوش نکردم ولی دوستم نرجس عاشقش بود
و همیشه سراین بحث داشتیم بابا این خودش مشکل داره نیاز به درمان داره چه برسه درمانگرباشه
در مورد علیرضا شیری هم همینطور! البته من یه چیز بدتری بهش میگم:)))))) نمیگم شیری
علتشم این بود که یکی دوفایلش رو خریدم از رو کتاب تله های زندگی اومده یه شری گفته ! نه راه حلی نه درمانی نه هیچی!
صرفا مساله رو برات مشخص کرده و سخنران خوبیه همین از نظر من علمش رو نداره که مرکز مشاوره داشته باشه دکتر انوشه که من کلا کهیر میزدم اسمش میومد
ولی یه سالهایی دبیرستان چند فایلش رو گوش کردم
بعدش که بزرگتر شدم فهمیدم وای چقد خز بود:)
درمورد اون چند نفر دیگه هم که اصلا من نمیشناختشمون:)))))))) چون هیچ وقت دنبال رو زندگی غیرواقعی و مثبت گرایی زرد نبودم و نیستم
واقعیت زندگی هم شیرینه هم بسیار رنج آور! نمیشه نسخه پیچید براش همیشه سورپرایزت میکنه
اینکه تلخی و رنجش رو بپذیری وتلاش کنی بازم مسیرت رو تا روز مرگ طی کنی گاهی هم بخندی توی این تنهایی عمیقی که هرآدمی باخودش داره همین.
نه با چهار کلام مثبت روزت خوب پیش میره نه میتونی جلوی تلخی های جامعه ات رو بگیری نه می تونی مثلا با تورم مبارزه کنی
اینا انکار واقعیت تا مثبت فکر کردن و امید داشتن!
