نوسان برق=نوسان خلق:(

دیشب نشستم یه فیلم ببینم بعد مدتها

اسمش پروفسور بود 

جانی دپ توش بازی میکرد من از جانی دپ خوشم نمیومد ولی تو این فیلم نظرم دربارش عوض شد

و حس میکردم کاراکتر به خود واقعیش نزدیکتر شده بخصوص بخاطر جریانتی که این روزها داره 

خوب بود نوسان برق نداشتیم دیشب من بدخواب بودم چون ظهر خوابیده بودم

حدود دوسه ساعت زن داداش چت کردیم و درددل میکرد بچها اذیتش میکنن بخصوص اینکه زن داداشم کلا اهل بچه داری نیست

و همیشه مسئولیتها گردن داداش بوده خوب مااین مدلشو میدونیم و اونم زندگی خودشونه به ما چه؟

میگفت میخوام برا امتحاناتم بخونم بچها نمیذارن زن داداشمم دکترا میخونه

هیچی دیگه گفت اینا بهانه تورو هم خیلی میگیرن میای پیششون؟

گفتم ها 

دیروزم رفتم تا سرکوچشون دفترپیشخوان ولی داداش گفت عصرکاره و بچها خونه باباشن

وگرنه بهشون سر میزدم گفتم اینو گفت کاش گفته بودی بچها رو خونه میذاشتم ایناتور و میدیدن

گفت فردا میتونی بیای پیششون؟

برنامه ام رو نگاه کردم دیدم بهترین موقع است

4شنبه که مهمونی

5شنبه میخوام استراحت کنم

امروز خوبه دیگه کارامم سبک تره

دیگه بهش اوکی دادم و خوشحال شد 

5شنبه هم اون ماموریت اهواز بود گفت اگر تونستی بیا پیششون خونه ان 

گفتم 5شنبه نه خودم برنامه دارم 

بعدش دیدم وقت هست باز اشپزخونه رو تغییردادم و کابینت هارو جابه جا کردم و کانتر از حالت فلت دراوردم  و اوردم جلو اشپزخونه گذاشتمش عین مدلهای قدیمی اینطوری بهتره 

اینور میدونم کلی وسیله بذارم که جاشون نیست

بعدش اتاق مرتب کردم ولی نه اساسی در حدی که خالی و مرتب باشه و تمیز

و خوابم اروم باشه 

تا صبح خوابم نبرد ولی

و صبح نوسان داشتیم

زنگ زدم پسرخاله ام ما به هم میگیم خورزو خان 

میگه چی شده خورزوخان میگم برقم به دادم برس

چون رییس اداره برقه یه شهر خوب تو استان خوب برد داره 

گفت برات پیگیری میکنم که بیان مجدد ولتاژ اینارو درست کنن

همینطوری چندباری تماس داشتیم زنگ زدم پشتیبانی تازنگ زدم یارو ادرسمو میخونه میگه اقای فلانی گفته بود بهم منتظر تماست بودم!

چون باید تماس رو ثبت میکردم که همکاراش بتونن بیان بدون تماس و درخواست نمیشه بیان

نتم که الحمدالله قطع بود صبح! بعد تماسها نیم ساعت خوابیدم و هزار تماس داشتم از همکارای اینوورم!

خوب بهتون پیام دادم نت قطعه چه میتونم بکنم؟

ولوم کنید عامو بذارید یکم دور باشم ازتون

الانم تند تند صبونه خوردم که شاید همکارای خورزوخان بیان! بااین پسر خاله ام خیلی صمیمی هستم 

همسن داداشی البته یه تایمی دبیرستان بودم خاله خدابیامرز خیلی دوست داشت ما رو بهم بچسبونه من که نمیخواستم 

خرزوخانم اینو میدونست درحد یکبار درخواست موند و جواب منفی شنید و تمام

هیچ وقتم حرفش نبوده دیگه و الانم که دخترش همسن منه دیگه:)))))))))

دوسال پیشا که عروسی نوه اون یکی خاله بودیم اومد جلو گفت تموم مردهای مجلس دارن از تو حرف میزنن

گفتم از شاخم یا دمم؟ 

گفت میگن این دختر خوشگله کیه که لباس بختیاری پوشیده منم نشناختمت حتی 

و مامانمم گفت چشم نزنی دخترمو

گفت نه دارم میگم این دخترت قالی کرمونه هیچ وقت پیر نمیشه روز به روزم خوشگلتر میشه

گاهی وقتها میریم باغش باغ ویلا داره و کلی حیون و درختهای ناب

بچها عاشق سگهاشن، داداش کوچیکه یه سگ داره گذاشته بین سگ های اون تو باغش

امروز همکارای اینور در حد به چپ گرفتن گرفتم! یکیشونم جدیده یه ریز زنگ میزنه و پیام میده از واتسپ به اس ام اس از تماس عادی به اسکایپ

واقعا نمیفهمی یکی که نمیشناست هنوز جوابتو نمیده حتما کاری داره؟

من از صبح به صد نفر زنگ زدم هر صدبارش پشت خطم بوده!

نهایتا میخواد بگه سلام من اقای گشنیزی هستم خوشبختم!

در همین حد بی اعصابم بایدم ساعت 4 اینا پاشم برم خونه داداش این دوتا جوجه یه کاری دست خودشون ندن تنهان

دلم میخواد دنیا رو برای 24 ساعت استاپ کنن بخاطر من. من اون 24 ساعت روفقط بخوابم!

 

 

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان