روز شنبه طور با استیکر پی پی!

دیشب که رییس خون به جگرم کرد قشنگ

خیلی اذیت شدم قرصمم نخوردم که نکنه خوابم بگیره و مغزم نکشه

دیگه در نهایت من توضیح دادم محکم ایستادم اقا اینا بودنشون ضرورته ها یعنی بعد از 4 بار ویرایش کردن تهش دیگه خسته شدم

گفتم همین خوبه رییسم دیگه هیچی نگفت! و من بعد نیم ساعت گفتم اوکی لابد خوابیدم

دیدم نه خوابم نمیبره استرس دارم رییس پیام دیر سین کرده باشه چون سین خودمم بسته است 

دیگه هیچی باز مودم روشن کردم و چک کردم دیدم نه پیام نداده 

یعنی با گوشی چک کردم نت باز نمیشد گفتم خوب لابد بخاطر بارونه

نگو نتو عمدا بستن 

صبح 8 بیدارشدم میبینم که وای نتو کلا قطع کردن نه همراه اول نه ایرانسل نه هیچی نه مودم 

همکارم زنگ زد دستپاچه بود 

وخلاصه نگم براتون

زنگ زدم دختر دایی گفتم دنیارو اب برده؟

گفت منم اینجا تو دانشگاه نت نداریم 

نمیدونم بخدا

گرفتم خوابیدم خوابم نبرد 

پاشدم صبونه زدم و زنگ زدم اژانس گفتم برم بانک برا کارهای کارت حقوقم 

که اقای احمدی گفت اره نتو عمدا بستن گویا یه شهرهایی خبری بوده

دیگه رفتم بانک عین روز قیامت بود من فکر میکردم حالا این شعبه خلوته 

خوشبختانه چون کار من همراه بانک و اینترنت بانک بود نیاز به نوبت نداشت اما شلوغ بود

نیم ساعت معطل شدم تا نوبتم شد

و خانمه کارمو راه انداخت با حوصله کامل تستشم کرد و یه کارت به کارتم زد خیالش راحت شه بعد گفت برو

رفتم نون سنگکلی روبه رو نون هم خریدم و سبزی تازه 

بوی نم بارونم که دیشب بارون زده میومد و حال کردم

زنگ زدم اقای احمدی اومد دنبالم و 

اومدم دیدم یکی از همکارام قیامت کرده! نت وصل شده 

میگه خوب نت نداشتم اون یکی همکارمم اومده تو گروه گفته نت نداره موجا بابا 

نتشون بسته است

تو بانک هم داداشی زنگ زد گفت خونه اوکی شد کلیدشم گرفتم:))))))) شکر خدا

200 رهن ماهی 2تومن

اووووووووف

ولی شکر که دیگه خونه پیدا کرد 

گفت چرا شلوغی هستی اتفاقی افتاده 

گفتم نه اومدم بانک نگران نشو فکر کرد بیمارستانم چیزی شده 

بازم خوبه از این نت رفتنه نهایت استفاده رو کردم و رفتم کارها بانکیم انجام دادم

من صدسالی یکبار میرم بانک و ازش متنفرم!

یکی از بدهی هام رو دادم صبح 3 تومن واریز کردم 

بعد نصف شب 1.500 استاد زده بود به کارتم که وای من یادم رفته پول بزنم به کارتت ببخش منو

گفتم یادم نبوده اصلا!

برم حساب کتاب این ماه رو انجام بدم ببینم باید چه کنم

بعد یه اتفاقی افتاد دیشب جالب بود

یکی از دوستای خیلی قدیمیم بهم پیام داد تو میتونی تجارت منو کنترل کنی روزهایی که سرکارم؟

گفتم اره 

بعد تلگرامش داد دست منو حالا بگم این اقا نظامی و ....

پست مهمی داره

چقد به من اعتماد داره تلگرامش داده دست من و....

بعد تجارتش گیر یه نفری بود که از تیمشون رفته بود

بعد جالبه بگم یکی دیگه از دوستام زنگ زد و گفت میخوام به فلانی معرفیت کنم و پسر خوبیه و تازه از تیمشون جدا شده

بعد پسره زنگ زد و حرف زدیم ادم اوکی بود 

به اون دوستم میگم من با یه تیم دیگه هم قرار دارم میگه کی میگم فلانی میگه وای این همونه که از تیم ما رفته و خیلی پسر خوبیه

تقصیر رییس بوده حقشو خورده گذاشت رفت

یعنی موندم تو کار خدا

که این کار دوستم گرهش دست من بوده و من این وسط موندم وای خدایا یعنی چی؟

صادقانه به پسره گفتم اینطوری خودشم شوکه شد گفت تو رو به فلان نیک گرفتم و بهت اعتماد صددرصد دارم دیگه 

حتما حکمتی بوده من باهات اشنا شم و...

دیگه اینطوریا بود مثل همیشه من به ادمهایی لینک میشم تو شبکه ام که شوکه کننده است و جالب

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
امید اهروانی

عالی بووووووووووووووووووووود

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان