ظهر با شنیدن خبر شوکه شدم
و هم خندیدم
لیلا پاش یه صورت سه شاخه شکسته!
فکر کن پاش خورده به پای دختر دایی و پاش شکسته به همین راحتی!
پسرها کتک کاری و گریه میکردن و لیلا و نازی میدون که ببین بچها چشونه لیلا پاش میخوره به پای دختر دایی و درد میگیره
و میرن بیمارستان میگن پاش شکسته!
و ما هم خندیدیم و جوک ساختیم ازش هم نگران لیلا شدم نکنه پوکی استخوان گرفته و یا تراکم استخوانش کم شده نمیدونم
خدابه خیر بگذرونه
یعنی تا عکس نمیفرستادن من باور نمیکردم بیشتر شبیه جوک تا واقعیت
و روشونم نشده به کسی بگن قضیه اینطوری بوده گفت دویده افتاده اینطوری شده
حالا ما باید لیلا رو ساپورت کنیم تااز این مساله عبور کنه
سخته دوتا بچه داشته باشی و پات اینطوری شه شوهرتم پزشک باشه اونم شوهر اون سه روز سه روز شیفته نمیاد خونه
گفتم نگران نباش برای آشپزی ساپورتت میکنیم
و برای انجام کارهای خونه
من فردا شب قرار برام شام بپزم
تازه رسیدن خونه و گفتم امشب نمیام
فردا شب میام که استراحت کرده باشی ناهارم هرچی دوست داری بگو درست کنم
گفت مامانم غذا گذاشته
رفتم بیرون و شامپو خریدم دیدم داره گرون میشه گفتم بذار تااین شامپو به موها وبدن من ساخته برم بخرم ازش
که خوشبختانه داشت و قیمت قبل هم داشت
و من سه تا شامپو مو خریدم یه دونه شامپو بدن و کرم مرطوب کننده
این سری شامپو بدن دیپ سنس رو هم امتحان کنیم ببینیم چطوری
تاالان که از همه ی محصولاتش رضایت داشتم
شامپوهاش کوچیکه ولی واقعا به صرفه است
چون خوب کف میکنه و هرسری مقدار کمی کافیه برعکس شامپوهای دیگه
و شوره سرم که خیلی مقاوم بود هم ازبین رفت خداروشکر
این سری چندتا شامپو دیگه رو هم خریدم مثل موهای رنگ شده اش و موهای شکننده
برای موهای خشک نداره متاسفانه
رسیدم خونه و اشپزخونه رو جارو کشیدم و سبزی ها رو هم خرد کردم و پختم
و الان مونده تا کردن لباسها و مرتب کردنشون
باید دوش هم بگیرم
به لطف زن عمو کلی غذا دارم تو فریزر خورشت کرفس و ته چین و سوپ
اینم از جمعه که گذشت و عمر ما بود که رفت و سوخت! همین