استاد مجدد پیام داد که حال مامانش خوب نشده و درگیرشه و کلاس امشبم اگر بشه کنسل کنیم
توهم براامتحان نخوندی و ازخداته:)))))))))
گفتم اوکیه
البته من از صبح هیچ کاری نکردم تقریبا اشپزی که نکردم
دیدم ااا من سه تا خورشت دارم تو فریزر خورشت کدو رو گرم کردم کته هم از دیروز مونده بود همین یه غذای کامل شد با سبزی و ترشی
از وقتی بیدار شدم درگیر کار استاد بودم
این مدل ایقد شیک مجلسی بود بدون هیچ اذیت و آزاری ران شد و
من دارم تحلیلش رو انجام میدم هنوز تموم نشده دلم میخواد امروز تمومش کنم
که فردا رو آسوده باشم
اشپزخونه رو جارو زدم و گاز و سینک هم تمیز و ضد عفونی شدن
رفتم بیرون
و تو محله خودمون یه چرخی زدم
و برگشتم و سینه مرغ خریدم و جگر مرغ و شیر و ماست و تخم مرغ ارگانیک محلی
و زنگ زدم اژانس رفت برام اب تصفیه آورد و بنده خدا بشکه های 20 لیتری رو آورد بالا
دیگه منم الان گذاشتم شیرها جوشیده بشه و بعدش جگر کباب کنم سالی دوسه بار من جگر مرغ میخورم
قرار شد هفته اینده برا من گوشت مرغ چرخ کرده اماده کنه بنده خداسرش شلوغ بود الان
خریدها بسته بندی شدن و فریزشدن
بقیه هم رفت تو یخچال
دیگه من برم شامم رو آماده کنم و بشینم پای تحلیل کار استاد و بعد فیلم و چایی