خستگی بی حوصلگی بدن چغرر:(

یه حس بدی دارم مثل بی قراری و کلافگی و انتظار!

شب که اصلا خوابم نبرد بااون حجم خستگی و کاری که من دیروز انجام دادم!

دیشب تا خونه رو تمیز کردم و جارو کشیدم و با مامان اینا حرف زدم و اخر شبم داداش زنگ زد حرف زدیم

شد ساعت 10ونیم و من همه کارهام کرده بودم دیگه

دوش گرفتم و یکم با لیلا و نازی چت کردیم

و مسخره بازی درآوردیم بعد قضیه گل اندام تعریف کردم ایقدی خندیدیم بیدار شدم میبینم اسم گروهمون شده گل اندام و دوستام

کار اون دختر دایی کرموم هست

لیلا بسی لاغر شده با باشگاه و رژیم منم دلم رژیم وباشگاه میخواد

دلم خوشحالی میخواد یه خوشحالی کودکانه و یه بی خیالی محض از نادونی

دیشب تا خود صبح با دوستم ماریا که الان سه ساله کاناداست حرف زدیم درمورد دکتر شیری

در مورد این روانشناس ها و کوچ های دوزاری و دکتر هلاکویی و...

راستش من  اصلا نمیتونم بااینا ارتباط بگیریم

مثلا یک سری اومدم یکی دو دوره دکتر شیری رو خریدم عین این بود کتابهای رواشناسی رو بزک کرده داره برات از روش میخونه

حل مساله در اون دوره نبود اصلا فقط مطرح کردن سوال بود!

خوب یارو من که خودم میدونم این مساله رو دارم من پول دادم اومدم ببینم چه گلی به سرم بگیرم و حلش کنم!

بعد دیدم تو یکی دوتا از گردهمایی های رشته ما سهیل رضایی اومده بود نظر تخصصی میداد!

اونم کلا از چشمم افتاد دیدم هردوی اینا امید میفروشن!پیجهای مثبت زرد و جالبه همشونم میگن ما زرد نیستیم!

یه جایی سرچشمه امید رو توی این کشور قطع کردن و بتن کردن! بعد از این ورم به این ادمها بها دادن بیان امید بفروشن

نظرم در مورد دکتر هلاکویی یه پدر سالار مریض و کنترل گر! همین

وقتی یکی دوتااز کلیپ هاو تماسهاش رو گوش کردم دیدم چقد بد از بالا به پایین به بیمارهاش نگاه میکرد مثلا میگفت به خانمه دختر تو دیوانه ای برو بمیر

تو اصلا خوب نمیشی و....

اصلا از این نوع کلام و ارتباط برقرار کردنش با مردم خوشم نیومد یه ادم خودشیفته مریض به نظر من!

البته جامعه ایرانی از این پدرسالارها خوشش میاد که بزنه تو سرش!

ماری میگفت منم همین نظرو دارم و کلی باهم حرف زدیم تا صبح

اونم کلافه بود یکی از مشکلات اصلی منو ماری اینه ما از خودمون از مشکلاتمون از دید یک مشاور زیاد میدونیم!

ووقتی میریم پیش مشاور قرار نیست چیز جدیدی به مااضافه بشه

و من دقیقا بخاطر همین دیگه مشاوره با دوستم رو کنسل کردم از دوماه پیش

به علت اینکه دیگه اون کارایی رو برا من نداشت جلسه مشاوره ما برعکس شده بود و چون دوست بودیم توی این ده سال

دیگه داشت اون درددل میکرد و مرض مریض و مشاور کلا از بین رفته بود جاشون مرتب عوض میشدو من دوست داشتم وقتی دارم پول پرداخت میکنم

و مراجعه میکنم به جایی فقط مساله من پررنگ باشه و درباره من حرف بزنیم نه هیچ بشر دیگه ای

مشکل ماری هم همینه گفت جدیدا یکی رو پیدا کردم صحبت کنم اگر خوب بود بهت میگم

من دنبال یه مشاور خوبم

هنوزم پیدا نکردم با دختر دایی هم که حرف میزنم بهش گفتم دوست ندارم تو درمانگرم باشی

یکی رو برام پیدا کن چندتااز اساتیدش معرفی کرد دوست نداشتم خیلی

دلم میخواد پیش یه متخصص باهوش این ذهن ورم کرده رو بریزم روی دایره همین

الان که خورشت کرفس داره تو قابلمه قل قل میکنه و جا میفته

من خوشحال نیستم کلافه ام

همیشه همه روزها عین هم نیست میدونم

انتظاری زیادی تو چنین کشوری هرروز شاد باشی و شاد پاشی!

 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان