سگیش رو همینطوری نوشتم بیاد وبلاگ قبلیم
وای چقد دلم تنگ شد براش:(
خداپدر اونی که جزوه هاش رو صوتی کرد بیامرزه!!
من امروزم عین بچه خوب نشستم یه مبحث کوچیک از جزوه رو خوندم
یعنی گوش میکردم از روی جزوه و چون محاسباتی بود محاسباتش رو انجام میدادم
بعد فکر میکردم چقدی من خنگ بودما اون سال رفتم سر این آزمون بجا یاد گرفتن روشهای میان بر وتستی
برای رشته ما که سراسر محاسبات ریاضی
تا یه سوال میخواستم حل کنم شونصد سال طول میکشید:)))
بعد این استاد همش داره روشهای میان بر میگه من کیف میکنم:) از اونجایی که تنبل ترین ادمی که در دنیا دیدید منم و همیشه دنبال کوتاه کردن مسیر هستم وپیدا کردن راه حلی که ساده باشه
این دو روز بسی کیف کردم واصلا خواستم برم به اونی که جزوه ها رو صوت استادش رو هم فرستاده رو برم تو گروه ماچ کنم!
از امروز قرار شد بنده خودمو کمتر زجر بدم عین نازی ها هرروز دارم خودمو با کار خونه عذاب میدم!
از امروز گفتم یه تیکه کوچیک فقط یه تیکه کوچیک از خونه رو مرتب کنم!
همین
پشت سینک ظرفشویی و در حیاط خلوت یه فاصله 20 سانتی هست که من شیشه های عرقیجات و
و... رو نگه داری میکنم امروز بعد دوماه حسابی تمیزشون کردم و سبد شیشه ها رو بالاتر ازسطح زمین وصل کردم خیلی خوب شد چون اونجا دوتا پیچ مهره داشت
میخواستم کابینت ظرفشویی رو هم تمیزکنم اما جلو خودمو گرفتم همونم کلی ازم وقت گرفت
بقیه رو میذارم برای روزهای دیگه
فردا داداش وبچها صبونه میان پیشم امروز داشتیم با داداش طولانی صحبت میکردیم
بعد داداش گفت این دوتا موش هم دارن گوش میکردن صحبتهای مارو با هنزفری:))))
یکی از هنزفری های باباشون برداشت بودن:)
دیگه به این برادر و خواهر جان بر کف هم یه سلامی دادم
گفتن ما بیایم پیشت؟ گفتم صبونه اره بیاین! داداش شبکاره و گفت صبح میارمشون صبونه میخورم من
ولی میرم میخوابم اینا پیشت باشن گفتم اوکیه
جناب پارسینا صبونه آمریکایی سفارش داده با خامه عسلی
پارمیس هم که فقط پنکیک دوست داره
داداش هم نیمرو
منم که بعد دوهفته کلاس زبان دارم و دلم تنگ شده برای استاد
و کلاسم
عصری هم رفتم پیاده روی الان دیگه من شامم خوردم بخاطر کلاسم و بشینم پای درسم تا ده که کلاسم شروع میشه