این هفته حس راکد بودن دارم من یا راکتم یا راکد:)))) حد وسط ندارم انگار
الان خوابم گرفته
شام حلیم بادمجون درست کردم، رفتم 4 کیلومتر وخوردی راه رفتم
با خواهر حرف زدم
یه حرفایی هست که اینجا میگم اما پشیمون میشم حذف میکنم
قبل پست کردن منظورمه!
یه چیزی هست یکی در درونم میگه دختر نگو!
میگم حذف میکنم!
به دعاهاتون نیاز دارم و انرژی مثبتتون که همه چی خوب و خوش پیش بره
بخصوص استعفام وتسویه !
داداش زنگ زد گفت بیا فردا بریم به مامان اینا سر بزنیم
جوجه میرن مدرسه ومنم اخر هفته کلاس های دانشگاهمه
دیگه نمیتونیم باهم بریم اونجا
گفتم باشه به اجی هم خبر دادم قرار بود یه سری مدارک امضا کنه بفرسته واسه من
دیگه گفتم نگه دار من احتمالا فردا خودم میام!
خوب من برم خونه رو جمع و جور کنم و ظرفها رو بشورم و بخوابم.