سلام علیکم
خداروشکر امروز با حس بهتری بیدار شدم
و ورزشم رو انجام دادم و دوش گرفتم
صبح اینجا یکم هوا خوبه هنوز گرمه
اما میشه تحملش کرد منکه در ساختمون باز میذارم صبحها و کولر وخاموش میکنم یکم هوا عوض بشه
و هم اینکه حس بهتری بگیرم
اول صبح سایتمون از دسترس خارج شده!
و من استرس گرفتم
چون مشتریها همشون به من پیام میدن:(
اسپند دود کردن اول صبح به من حس خوبی میده و استرسم رو کم میکنه
امروز انجامش ندادم یعنی یادم رفت انگاری شرطی شدم:))))الان پاشدم اسپنددود کردم عین مامانها:)))
بااون نتایج مقالاتی که مشخص شده تا شش ماه بیماران کرونایی دردهای عضلانی و نسوج دارن
من دیگه از دست دردم نباید بنالم:)))) دیگه میدونم جناب کرونا هنوز هست و جولان میده واسه خودش تا شش ماه دیگه ام
بدن من درگیره!
البته این به اون به معنا نیست که بهش اجازه بدم پیروز بشه! اینکه همزمان با واکسن این علائم در من ظاهر شد رو تعجب میکنم
و یکی از دوستای داداش گفت تست پلاکت بده! چون کسایی که پلاکت خون پایینی دارن به واکسن مثل کرونا واکنش نشون میدن و...
حالا باید برم پیش داداش تست هم بدم چندروز دیگه.
زن داداش بزرگه ام تولدش بود هفته پیش من اصلا تبریک نگفتم
راستش اولا امسال بهم تبریک نگفت بعدم حالمو نپرسید که مریض شده بودم
دلیلی نداشت من بخوام بهش تبریک بگم بعد به آجی گلایه کرده بود چرا تولد منو تبریک نگفتین!
اجی هم گفته بود ما گرفتار بودیم و چک نکردیم تولدته:)))))
اخه دوتاییشون همسن هستن
اما عروسش برا سامی که اخر شهریور تولدش کادو گرفته بود اورده بود!
براآجی هم یه روسری اورده بود کادو فکر میکرد تولد مادرشوهرش و اجی تو یه روز بوده!
درصورتی که اجی تولدش 12 بهمن.
من خیلی با عروس های داداشام صمیمی نمیشم
اصلا کاری باهاشون ندارم دوتا داداش بزرگه که هرکدوم یه عروس دارن
در حد سلام علیک و تبریک سالگرد ازدواج و تولد همین!
میلی ندارم صمیمی تر از این شم!
چون بعدا هر اتفاقی بین خودشون و مادر شوهرشون بیفته فکر میکنن که مشکل از صمیمیت ماست و در ثانی خیلی هم بچه ان از نظر من
یعنی سن و سالشون در حد من که نیست بخوام باهاشون صمیمی بشم وفکر میکنم اونقدرها پخته نیستن مثل فاطیما
که من بخوام باهاشون روابط صمیمانه برقرار کنم.
بنده خدا عروس به من پیام داده بود دیشب دیده خوابم حذفش کرده بود
انگاری از من حساب میبره:))))))) منم پیام ندادم چت بوده؟