دیشب گفتم بذار پیجم از حالت دی اکتیو دربیارم
ببینم دنیا دست کیه؟ دوستام چیکار میکنن؟
و..
اصلا ببینم اصل حالم چی میگه؟ دلتنگه؟ یا ادا در میاره؟؟ یا واقعا به کفش چپشه دنیا؟
فهمیدم از دیشب من بااین فضا حس ناآشنایی دارم یعنی تحت هیچ شرایطی دوست ندارم دیگه توی پیج خودم باشم با همین آدمها
رقابت بر سر رسیدن و خوشبخت بودن و...
درس دیروز زبانم یه تیکه ای در خصوص ویکند صحبت کرده بود و دروغهایی که آدمها در خصوص گذروندن ویکندشون بهم میگن
30 درصد آدمها در اخر هفتشون کار میکنن همچنان!
30 درصد دیگه اونقدری خسته ان که فقط دوست دارن لم بدن تو خونه و تی وی ببینن!
اون 40 درصدی که حالا میرن بیرون و...
میخوان نشون بدن که آدمهای خوشبختی هستن و آخر هفتشون بهتر از دیگران گذروندن!
و جالبه که از این 100 درصد آمار بیشماری دروغ میگن اونم در صفحه مجازیشون که الان ما فلان جاییم حالمون خوبه و... وچشمتونم درآد:)
وواقعادر جوابشون نوشتن که ما وقتی میریم در صفحات مجازیمون و میبینم دوستامون اخر هفته خوبی دارن حسادت میکنیم!
و...
همه ی اینا رو هممون تجربه کردیم و من فکر میکنم این پیج برای من کارایی نداره جز استرس به زندگیم چیزی نمیده
فکر میکردم ادم حسودی نیستم اصلا خوشی دیگران برام مهم نیست
اما حداقل وقتی زن داداشم مثلا رفتن خونه باغ داداش با خانوادش و عکس و استوری و... به آجی میگم دیدی....
خوب فکر میکنم این بیشترحس من داره در من اینا یه مثال بود فقط
و تصمیمم اینه مجدد دی اکتیو کنم
هرچند رفتنم بد نشد فهمیدم دوسه از دوستام کرونا گرفتن و یکیشون بدجور از نظر روی حالش بده
و من باهاش حرف زدم از تجربه روحی خودم
و چقد امروز که بیدار شدم بهتر بود از اینکه درک شده وازم خواهش کرد که بیشتر بگم
براش ویس فرستادم یه سری توصیه هام کردم و گفتم من هفته شلوغی در پیش دارم شاید نتونم حالت رو مرتب بپرسم
یا ...
اما اگر حالت بد شد پیام بدی من چندساعت یا یه روز بعدش نهایتا بازم باهات حرف میزنم حالت بهتر بشه
از این دنیا که دست آدمهاست خوشم نمیاد بخصوص دست آدمهای سرمایه دار!
واقعا یکی از راه های آرامش داشتن دور بودن از همین نظام سرمایه داری هست هرچند تا سلولهای استخونیمون هم نفوذ کرده
رقابت برای بالارفتن و بیشتر خواستن!
دیشب باز فیلم normal people دیدم یه قسمتش دیگه بیشتر نمونده
و عجیبه من چقد دلم برای این دختر میسوزه دوست دارم برم توی فیلم و بغلش کنم بگم لامصب تو خوبی با ارزشی
خودتو دوست داشته باش.
و از اول تااخر فیلم من اشک چشام بند نمیاد
خیییییییلی کم پیش میاد من با یه فیلم گریه کنم چرا اخه؟
همشم میره سمت ادمهایی که بهش حس بی ارزشی بدن
خلاصه که دیشبمون اینطوری گذشت و فیلم دیدم وکتاب خوندم اولین رمان انگلیسی رو شروع کردم
شایدم ترجمه اش کنم چون ترجمه نداره تو ایران زیادم سنگین نیست کتابه. بریم ببنیم نتیجه اش چی میشه!
صبحانه پنکیک شکلاتی مورد علاقمو درست کردم و بعد جوجه ها زنگ زدن
اولین بار پارسینا بهم زنگ میزنه اصلا اهل تلفن اینا نیست
گفت حوصلم سر رفته عمه جون بابا مامان سرکارن من و اجی تنهاییم
یکم سرگرمشون کردم خوبه داداش نت رو میبنده ووقت محدودی در روز با نظارت خودش تبلت رو بهشون میده
این یه گوشی نوکیاست بهشون میده برا مواردی که خودشو خانمش سرکارن
تماس بگیرن اگر کاری پیش اومد
خلاصه یکم قربون صدقشون رفتم و حرف زدیم و از رویاشون شنیدم پارمیس میگه من میخوام از ایران برم:((((
من چی بگم وقتی یه دختر ده ساله اینو میگه:))))) کلا سرچهاش اینطوری کدوم کشور محدودیت حجاب نداره؟
پوشش گیاهی و جانوری خوبی داره فعلا کانادا در صدر انتخاب های خانمه! میگه همه جور ازادی داره جونورهای مورد علاقه منو داره
و... واقعا چقد دهه نودی ها فکرشون فرق داره حس خنگی میکنم در مقابل این دوتا:))))
برم من که باید ناهار درست کنم
یکم لباس دارم بشورم
لاکمو پاک کنم لاک جدید بزنم
ماسک بذارم رو صورتم
بریم که روزمون از نیمه اش بسازیم:))