بزنیم به فسق و فخور که آخر هفته اومد:))))
هفته دهن سرویسی داشتم اما خوب خدارو شکر گذشت
بعد چرا میگم اخر هفته من شروع شد؟
چون بنده از ساعت 6 سرکلاس زبانم بودم و تا همین الان
استاد صبحی بعد پستم ویس داد که اقا فقط همین هفته تعطیله بعد دوباره کلاسهاش و کارهای تزش شروع میشه
ومیخواد بره ویلاشون شمال با خونواده
و ....میشه کلاس امروز زود برگذار کنیم که اینها شب میخوان حرکت کنن؟
منم واقعا همیشه باهاش راه میام همونطوری که اون با من راه میاد!
گفتم اره برات چه ساعتی مناسبه گفت 6
گفتم خوب اوکی باورش نمیشد گفتم بابا اوکیه دیگه
منم خوب خونده بودم توی طول هفته اما دیروز نه نشد بخونم میزانی امادگی داشتم
دیگه اوکی دادم تا ساعت 1 کارهای شرکت تموم کردم
و ناهارم از سمبوسه های فریزری خوردم و دوش گرفتم
و یکساعتی هم خوابیدم ساعت 4 تا 6 رو خوندم
و بعدم این جلسه استاد به خاک وخون کشیدم 45 مین یک ریز اسپیکینگ کردم
دهنم کف کرده
بعد میگم بهش بابا من حس خنگی میاد واسم فقط توی زبان
تو هر کاری من حس باهوشی همراهمه همیشه یه باور برام که هوشم خوبه
ولی برا زبان این خودباوری ندارم میگه تو که میدونی من دروغ نمیگم اهل تعریفم نیستم
بخدا تو جز معدود خانمهایی هستی که شاگردم بودن باهوش بودن و اصلا باهاش مشکلی ندارم
درس دادن بهت راحته میتونم بگم اصلا هیچ مشکلی که من با خانما دیگه دارم با تو ندارم اصلا
راستش همیشه اینو میگه ها من فکر میکنم ربطی به هوشم نداره شاید برا زبان این تمرین و ممارست هست که مهمه!
این سری خداروشکر استاد کلی از بنده تعریف کرد وقتی هفته ام رو براش تعریف کردم گفت اخه چطور وقت کردی درسم بخونی؟
گفتم به خودم قول دادم زبان بخونم امیدوارم همینطوری پیش برم
دیگه امشب فقط یک ساعت برا کارم وقت میذارم بعدش فیلم و استراحت تا فردا که بریم بیرون
من میخوام فقط استراحت کنم هیچ کاری نکنم.
چون این هفته من سه بار جارو زدم خونه رو و تی کشیدم
و خونه تقریبا تمیز نگه داشتم فقط یه تمیزکاری کلی نیاز داره در حد یکی دوساعت
و سرویس باید بشورم کار خاصی ندارم:)))
اخر هفته خوبی داشته باشید