خوب دومین رایتنگ درباره اقای ی بود
باید درباره شخصیتش توضیح میدادم و اینکه چی دوست داره چی دوست نداره و...
راستش خیلی جالب بود من فکر میکردم حرف برا گفتن درباره اش زیاد دارم همونطوری که اینجا دربارش زیاد میگم
و همتون می دونید بهترین دوستمه. به خودش که نگفته بود میخوام دربارش بنویسم یعنی اصلا رابطه ای باهاش ندارم وبلاکش کردم.
و دلم براش تنگ شده بود واقعا همینطوری که دربارش مینوشتم دلتنگتر شدم گفتم موجا چقد خودخواهی
هروقت دلت خواسته بودی تو رفاقت هروقت دلت نخواسته نبودی یا بهتر بگم هروقت خواستی بوده هروقت نخواستی حذفش کردی.
دیگه بهش پیام دادم اما از بلاک درش نیاوردم توی اینستا بهش پیام دادم
که دارم دربارت یه رایتینگ مینویسم خیلی خوشحال شد و عکسش فرستاده میگه اینم ضمیمه اش کن:))
میگه خوب چی نوشتی؟ میگم خوب نمیخوام بهت بگم که
بعدا هم نمیگم
میگه حداقل محتواش بگو و منم بهش گفتم
بعد میگه واقعا تو منو میشناسی؟
خوب بگو از چی بدم میاد از چی خوشم میاد؟
همشو بهش گفتم من ریزترین علایقش رو میدونم مثلا میدونم حتی از چه دختری خوشش میاد
و چه موردی منابسشه و...
بعد میگه فکر نمیکردم ایقدی خوب منو بشناسی و ریزترین نکات درباره من بدونی
میگه خوب حالا اینارو بکن 250 کلمه و مفید خلاصه از روش برا من زن بگیر:))))))
استاد ایرادات کمی گرفت این سری ولی من دوست داشتم پرفکت باشه حالا اصلاحش میکنم
تصمیم گرفتم که درباره یه دوست خیالی بنویسم چون اینطوری خلاقیت من در نوشتن مشخص میشه
سر جلسه ایتلس ممکن هرسوالی بپرسن و من باید بتونم خلاق باشم وبهم ربطش بدم.
اینو اصلاح میکنم تصمیم گرفتم بدمش به اقای ی. فکر کنم خوشش بیاد:) میخوام خوشحالش کنم.
درباره دوست خیالی هم حدود یک صفحه مینویسم ببینم چطور از آب درمیاد.