کار اداری نوشت:)

امروز دیگه قورباغمو باید قورت میدادم و میرفتم تامین اجتماعی برای سوابقم

برای تمدید گواهینامه های حرفه ای که دارم اینها لازم بود و حتما هم برگه مهر خورده میخواستن

دیگه دیشب نوشتم که موجا صبح بیدارشدی حواست باشه این در اولویت

همین استرس بیرون رفتن و کار اداری داشتن توی این شهر و کرونا

نذاشت بخوابم و تا سه داشتم کتاب میخوندم یه کتاب دستمه که خیلی دوستش دارم

دوپامین مولکولی با خواص شگفت انگیز کتاب طولانی ولی اگر به مباحث روانشناسی و زیست شناسی

علاقه مند هستید بدردتون میخوره و بیش از پیش برامون میشخص میشه که عشق هورمونه!!!

ولی خیل هم جالب یه سری از متنش رو برای آقای ی فرستادم چون اونم این مباحث رو دوست داره و قرار شد کتاب بخونه

دیگه صبح پاشدم از تایم رقصم یکم کم کردم وصبونه خوردم و همکارمم همزمان زنگ میزد برنامه های آموزشی و تبلیغی شعبه من براش بیزنس پلن نوشته بودم فرستادم و چند تلفن دیگه هم کردیم .

و من زنگ زدم آژانس تو راه هم آقای راننده یه سری مدارک داد به یه آقای استرسی و جوون

که هی تاکید میکرد گمشون نکنی ها صدبار اینطوری صداش زد گفت

گفتم سابقه گم کردن وسایلش رو داره؟ مشخص بود پسرشه

گفت آره این دکترا حقوق اما حواس پرته و کلا هر جا رفته مدارک جا گذاشته و من هرگوشه ایران رفتم برای این مدارکش:)))

فهمیدم والد حمایتگری هست اما سلطه طلب هم هست بخاطر اینکه

گفت نذاشتم بره قاضی بشه وکیل بشه!! نذاشتم بره فلان جا کار کنه و...

بعدش رسیدم اداره منم گل من گلی طور رفته بودم اول میخواستم تیپ اداری بزنم بعد گفتم نه اهمیتی نداره

 

یه مانتو و کفش سرخابی و شلوار کوتاه:(( نگم اصن

حراستیه همینطوری نگام میکرد تا راهنماییم کرد، بعدشم صدجا منو دوندن تا بالاخره مشخص شد

یکی باید کار منو انجام بده در نهایتم خانمه نگامم نکرد گوشی به دست بود و بی اهمیت

تا کار منو انجام داد بعدم پرینت نداد عن خانم، گفت برم فلان کافی نت و... منکه دیگه میدونم چه خبره

این کافی نتی ها از خودشونن یا بهشون پورسانت میدن.

منم گفتم نیازی نیس اومدم خونه خودم از سایت میگیرم دیگه چه کاریه!

تاکسی گرفتم برگردم اقای راننده پرسید چقد حق بیمه می ریزی؟ گفتم من نمیدونم بیمه محل کارمم

گفت من خودم بیمه می ریزم و نمیدونم چقده و...

براش از توی سایت نگاه کردم وبهش جزییاتش گفتم خیلی تشکر کرد.

و یکم صحبت کرد که سالها پیش یه چک میلیاردی پیدا میکنه میده صاحبش

اینم جوون بوده و سرباز بعد این اقا براتشکر تا دوسال برای اینو 8 دوستش توی پادگان غذای خوب میفرستاده هرروز ناهار:) بعدم تا 7 سال بیمه براش واریز میکنه!

 چقد جالب واقعا ما پازل زندگی هم هستیم!

امروز از مصاحبت بااین دو راننده لذت بردم بسکه آدم ندیدم وبیرون نرفتم:))

امروز کلی کار ریختم سر همکارم و اینم از دیروز ناراحته در نهایت طی یک حرکت که یکی از مدیران بالا دستی زنگ زده بود با من کار داشت به من زنگ یه جورایی هنوزم گوشی باهاش بود و مدیر پشت خط بود یه جوری خیلی ریزخرابم کرد:))

منم برام مهم نیس اینم خسته است و دست تنهاست و مشکل مدیره که نیرو کمکی نمیگیره براش درک میکنم ممکنه آدمها گاهی نخوان خوب باشن!

 

موجا ... ۳ خوشم اومد :)
بهی ستوده

راست میگی آنقدر با کسی صحبت نمی کنیم حرف زدن با راننده برامون جالب میشه 

 

چه خوب که رفتی و کارت انجام شد

آنقدر بیرون رفتن این روزها سخت شده 

انگار دیگه با خونه یکی شدیم:)))

من فکر کردم فقط خودم اینطوریم:(((
واقعا هم سخت شده محدود شدیم توی حصاریم گاهی اوقات میگم بسه دیگه واقعا...
فدات عزیزم اره شکر خدا اوکی شد.
واقعا استادم همینو میگه، میگه ببین کل دنیا مشکل تورو دارن الان تنهایی! و عدم اطمینان به ارتباط با آدمهای که هستن همشم بخاطر کروناست.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان