یکیش همین کباب بیرون
دود ودمش اینکه نون اون زیر کبابها پر چرب رو بخوری
من بااینکه همتون میدونید چقدی شکمو هستم و به شکمم میرسم
من خیلی وقته کباب نخوردم
یعنی کباب بیرون نخوردم
این شهر معروف به کبابهای خوشمزه اش!
و فکر کنید من هرروز میرم بیرون ده بیست تا کبابی فقط همین نزدیک خونه ام هست و نمیرم کباب بگیرم
بخاطر کرونا از غذای بیرون من نخوردم اصلا توی این مدت.
بجز ماموریتی که بودم
اینکه شبها بدنت اونقدری هایپر که انگاری کل روز رو انرژی زا زدی!
بعد کلاس دیشب من خوابم نبرد
نشستم پای قسمت دوم سریال اتاق قرمز
منی که چقد گارد داشتم نسبت به فیلم ترکی
و هیچ وقت دنبال نکردم سریال های ترکی رو
این سریال عالیه و دوستش دارم
امروز که هم استرس کار وداشتم
هم همزمان کلوچه ها رو میپختم
امروز صبح که در ساختمون باز کردم یه باد خنک روبه سرد خورد به صورتم و کیف کردم
یاد اون روزهایی افتادم که حضوری میرفتم سرکار!
ظهر که داشتیم سه تاییمون حرف میزدیم
گفتم آجی داره میاد پیشم
لیلا گفت خوب بذار من پتوهات بیارم خشک شدن
یه عادتی همکار خانمم داشت همونی که تو شرکت پارسالیم بود!
وقتی وارد مجموعه ما شد
و دید از جنوب تا شمال و غرب و شرق ایران
هرگونه حرف وبحثی با صاحبخونه دیوانه ام به من استرس میده!
واقعیت زندگی اینه که ما نمیتونیم یه زندگی امن و سیف داشته باشیم
و ناگزیرهستیم که با بعضی آدمها به اجبار ارتباطی داشته باشیم