درد عجیب و وحشتناک!

خیرسرمون یعنی سالگرد رابطمون بود روز جمعه!

که من نبودم!

دیشب میم زنگ زد گفت سرم درد میکنه تو خونه قرص مسکن داری؟

گفتم اره(همیشه اضافه میخرم براش میذارم خونه)

ولی با قیچی میچینم و سهمیه بندی بهش میدم!

چون سرش درد میکنه از بی خوابی گاهی

گفت واسم میاری یا بیام

گفتم نه بمون دم در برات میارم 

گفت نه صبر کن بهت زنگ میزنم

بعد یک ساعت و نیم تماس گرفت میاری قرص رو لطفا؟

بعد میای خونه من؟

رفتم اونجا میبینم تدارک سالگرد دیده

منم یکم از دیروز که رسیدم کوفته بودم نمیدونم حس اینو داشتم کلیه هام سرما خورده!

بعد خونه شلوغ باشه من بدم میاد از سرویس بهداشتی استفاده کنم 

هی جلو خودمم میگیرم اینطوری بدتر میشم 

دوش گرفته بودم و موهام تازه سشوار کشیده بودم

رفتم اونجا دیگه بساط گذاشته بود میم باهم جشن گرفتیم یکسالگی رابطمون رو

من همش میگفتم سردم یکم

در صورتی که خونه میم خیلی گرم بود!

یعنی اولین بار در این یکسال میم میگفت خونه خیلی گرم شده!

تا ساعت دو بیدار بودیم 

یه اب توت درصد پایین عالی هم خریده بود خیلی خوب بود

ولی خوب من دوست ندارم از این جور چیزها و کم خوردم

هی تو خواب بیدار میشدم حس میکردم سمت چپ شکمم درد داره ولی خفیف بود

باز میخوابیدم 

البته برای من خفیف شاید برای یکی درد وحشتناکی باشه

چون تحمل درد من خیلی بالاست

نگم براتون تحمل درد من چقدر زیاده 

در مقایسه به بقیه 

ساعت 8 بیدار شدم میم هم بیدار شد یه میز صبحونه خوب چید و چند نمونه تخم مرغ درست کرد 

و...

منم دیگه درد نداشتم خوب بودم

صبونه هم خوردیم گفت اگر کار نداری امروز با من بمون

من کارای خونه مونده بود کارای شرکتم مونده بود ولی خوابم میومد

گفتم میمونم استراحت میکنم بعد ظهر میام خونه

همینکه خواست خوابم ببره 

یه دردی پیچید توی عضلات شکمم

دردش قشنگ عضلانی بود نه روده هام 

اونقدر اسپاسم دردش بد بود که فقط به خودم میپچیدم

میم هم شوکه شده بود هرچی میخواست بدونه چمه یا آرومم کنه 

نمی تونست کاری کنه 

بعد 20 دقیقه تحمل اون درد وحشتناک

میم بلندم کرد به زور که ببرم دست و صورتم رو خنک کنه

چون عرق سرد بدی رو بدنم نشسته بود که موهامم خیس شده بود

همینکه بلندم کرد من از حال رفتم 

میم میگه هیچ وقت این صحنه یادم نمیره فکر کردم واقعا تموم شدی موجا

لبات سفید شد و چشات واقعا رفت

ورنگت شده بود عین گچ

دیگه نمیدونم چقدر طول کشید فقط میدونم صدای پای میم دستپاچگیش اینکه هی می دوید سمت در

و برمیگشت پیش من و نمیدونست چه کنه

رو حس میکردم

وقتی چشام رو باز کردم دیدم رنگش عین گچه و بالا سرمه و صدام میزنه و کتفم رو ماساژ میده

اون درد خیلی بد بود واقعا منم بی صدا فقط تحمل میکردم و به خودم میچیدم

فقط بهش اطمینان دادم دردم کمتره

و بیاد بشینه 

هیچ کاری نکنه

میخواست زنگ بزنه اورژانس که نذاشتم اخه درست نبود خونه اون باشم بیان منو ببرن یا ...

یا کسی متوجه بشه حواسم بود به این چیزا

اونم گوشی منو گرفته بود که به کی زنگ بزنم بیاد اینجا 

منم نمیخواستم زنگ بزنه 

همینکه حال و احوالش می دیدم 

میخواستم آرومش کنم 

بهش گفتم مدیریت بحران تو که خیلی بهتر من بود 

بیا بشین من بهتر میشم میدونم چمه

یادم اومد زمان تخمک گذاریم هست و من تجربه این درد رو چند سال پیش هم داشتم

و دقیقا با همین شدت که فوری اروژانسی بیمارستان بستریم کردن 

بعد مشخص شد تخمکگذاری بوده 

اپ پریودیم رو که نگاه کردم درست بود

 و اسکرین فرستادم برای یکی از اشناها که پزشک زنان هست

و شرح حال ازم گرفت

گفت این تخمک گذاری هست به احتمال 90 درصد

یه سری چیز میز دیگه هم گفت تست کردیم 

درد اپاندیس نبود

نمک بهم داد به توصیه دکتر و فشارم اومد بالا 

ولی هنوز بی توان بودم رو پاهام بایستم

دلم میخواست بیام خونه خودم اگرحالم بدتر شد فقط خونه خودم باشم ایقدی میم استرس نکشه از دیدن من

 

در نهایت ساعت 1ونیم بود من تونستم سرپا شدم و به اصرار اومدم خونه خودم البته میم منو کول کرده بود تا پایین پله ها

میترسید بیفتم 

این فاصله چندمتری تا خونه رو هم ایستاده پشت سرم

تا برسم دم در خونه

وقتی اومدم بالا 

هی زنگ که چی شدی خوبی 

میگم بابا بهترم که اومدم خونه خودم دیگه

دوش گرفتم و از اون تایم چسبیدم به بخاری

و سالگرد ماهم اینطوری گذشت و خاطره شد

ولی میم هنوز حالش خوب نشده 

میگه باید تا امشب بری سونو و ازمایش

و خودتو ندیدی تو کلا رفتی اون دنیا و برگشتی

برامم عجیبه این همه درد کشیدی صدات در نیومد

اصلا این خوب نیست

ولی من دیگه پشت گوش نمیندازم چکاپ سالیانه ام رو 

خیلی دختر بدیم واقعا.

 

 

 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
Divine Girl

وای موجا🥺 تروخدا پیگیری کن باعث مشکل نشه

رفتم امروز عزیزم هم سونو هم ازمایش کامل برای ده روز دیگه هم باید هم سونو هم بخشی از ازمایشات هورمونی تکرار بشه

مرسی عزیزم به فکرمی

Divine Girl

الان بهتری؟ چی شد؟

خوبم عزیزم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان