خوب منکه از اقای میم روز دختر رو چندروز پیش هم تبریک دریافت کردم هم کادو
هرچند از نظر من باکره بودن یا نبودن
هیچ وقت تعریفی از دختر بودن نیست در ذهنم
تمامی زنهای دنیا
روزی دختر مادری و دختر پدری بودن و دختر خانه پدری هرکی که رویاهاش دغدغه های کودکیش رو فراموش نکرده باشه
فارغ از مادربودن و همسر بودن میتونه دختر هم باشه
پس روز همه ی زنها و دخترها مبارک
رویاهامون از یاد نبریم همچنان تلاش کنیم روزی موهایمان درباد خواهد رقصید بدون هیچ دغدغه ای...
خوب روز بسیار بسیار شلوغی داشتم همش جلسه بودم به کارهای اون دوتا شرکت که نیمه وقت همکاری میکنم اصلا نرسیدم
کمی از روز هم بی انرژی بودم
هرچی تپل گفت استراحت کن قبول نکردم
و کاراها رو تا 2ونیم تموم کردم
بعد ناهار گرم کردم خوردم
ومیم که از سرکار اومد خوابیدم
تا ساعت 5
فکر کنم یک ساعت و نیم تا دوساعت خوابیدم
کمی بهتر شده بودم
و از اون تایم دیگه جلسه بودم تا همین الان
تپل میگه چقدر میم انسان درستیه چه حس خوبی بهش دارم
بازم نگفتم دوست هستیم
میخواست هزینه های انجام اون کاری که برامون انجام داد رو بفرسته میم شماره کارت نمیداد
بعد امروز دوباره تپل بهش چندبار زنگ زده بود
میگفت که شماره کارت نمیده و هزینه اون کارم خیلی بالابوده
دیگه به میم پیام دادم شماره کارت بده مهندس شل کن
کار واسه من نبوده که تعارف میکنی
تپل هم گردنش تبر نمیزنه
به تپل گفته بود من منتظر بودم شما فراموش کنید
بی خیال
دیگه هیچی بااصرار من شماره کارت و اینا داده بود و... دیگه یه مبلغ کمی گفته
بعد تپل زنگ زد میخوام سه برابر این مبلغی که گفته بزنم به حسابش
به نظرت بد نیست؟
گفتم میم ناراحت میشه
همین مبلغی که گفته رو بزن
هیچی تپل همون سه برابر رو فرستاده بود
میم هم زنگ زد به من که این چه کاریه و شماره کارت تپل بده به حسابش بزنم
منم گفتم بین شما قرار گرفتم پرس شدم اقا خشکه با خودم حساب کن
تپل رو بی خیال:))))
میگه باشه شماره کارت خودتو بده پس:)
پرو حالا من یه چیزی گفتم
امروز حوصله میم رو نداشتم بنده خدا از صبح هم منتظر بود دم در من کلی مربیم معطل شد تا از خونه زدم بیرون
میم هم دم در بود نگاش نکردم
بعد پیام داد بعد دوساعت والا میترسم بهت سلام صبح بخیر بگم بااون اخمی که صیح کردی:))))))
بازم پتاسیمت زده بالا
برنامه ورزشی امروزم رو کامل انجام دادم اما به هوازی ها نرسیدم
چون دیشب زن داداش خواهش کرد برم مدرسه پارسین
واسه پرونده اش
خودش صبح کار بود
دیگه ساعت 9 یکی از بچها منو رسوند مدرسه تقریبا یه کیلومتری فاصله اش بود
دیگه منو رسید و رفتم پرونده رو گرفتم خیلی هم ازش تعریف کردن بچه رو گفتن ازشاگردای خیلی خوب مدرسمون بوده
دیگه نمیدونن بچه رو از مدرسه متنقر کردن ادمهای عقده ای
همیشه پارسین ناراحت بود که بچها گاهی اذیتش میکنن ولی مدل اون دعوایی نیست
میره به مدیر میگه مدیر هیچکاری نمیکنه!
اینم دیگه اخرای سال دفاع کردن از خودشو یاد گرفته بود
انگار قانون جنگل این همه پول میدی یه مدرسه عالی بچه ات ثبت نام میکنی
بعد تهش اینطوری میشه
یه بچه خوب تربیت میکنی که نه ازار رسوندن به کسی رو بلده اون قدر مهربون و قدردان هست
واقعا پارسین از اون مدل پسرهای خیلی گوگولی و دوست داشتنی هم اخلاقی هم ظاهری
بسیار بلده چطور باادمها رفتار کنه انگار پیرمردی بسکه عاقله این بچه
بعد در نهایت تو سیستم اموزشی پی پیمون این بچه یاد میگیره اگر نزنه میخوره!
وباید ازخودش دفاع کنه
خلاصه دیگه پرونده رو گرفتم
اومدم خونه
از اون تایم پشت سیستم بودم یکی دوباری هم میم پیام داد
گفتم ببین من حالم خوب نیست باهات مشکلی ندارم فقط جسمی وروحی تو پریودی بهم میریزم
شخصیش نکن که اذیت نشی
سعی هم کردم باهاش اخلاقم خوب باشه که بچه اذیت نشه
عصرم قرار بود از اتفاقات برق بیان برای برق خونه
در نهایت اومدن عوضی ها عین هرسال هم بهم شماره شخصیشون دادن
تا میفهمن یه خانم تنها باهاشون طرف حساب هست هار میشن
میم البته تو بالکن بود در جریان بود
خوب من تازه جلسه ام تموم پاشم یه شامی دست و پا کنم
و یکم خونه مرتب کنم دوش بگیرم و بخوابم