حس آرامش!!

امروز بهترم 

شاید به خاطر معاشرت با دوستام باشه 

و هم اینکه بخش عظیمی از کار امروزم انجام شده

و دیگه این که باوجود کم خوابی دیشبم کار صبحم تعطیله و اون استرس زیادی داره خودش 

ظرفهای مهمونی رو خشک کردم و چیدم روی کانتر که هر کدوم بذارم سرجای خودش احتمالا امشب عصر مرتبشون کنم

زنگ زدم مجدد اداره برق بیان برای تعمیر خط ببینم میان امروز؟

زنگ زدم مجدد پسر خاله بهشون یاداوری کنه

زنگ زدم داداش و درگیر اسباب کشی از خونه دوستش به خونه خودش بود

زنگ زدم اجی حرف زدیم چون دیشب نتونسته بودیم حرف بزنیم 

و زنگ زدم یکی از همکارام که این هفته چندبار درخواست تماس داشت و من هربار نشد باهاش حرف بزنم 

خلاصه اینطوریاست 

عصرهم باید برم پانسمان زخمم رو عوض کنم 

کبود شده 

اجی میگفت برادرزنیکه زنگ زده،(برادر بزرگش خیلی مرد محترمی و دوست قدیمی باباست) و پیرمردی دیگه 

البته این برادر ناتنیشون  که ایقدی ادم حسابی! 

چقد مهمه سر سفره کی بزرگ شی و از اون مهمتر شیر کی رو بخوری!

قبلا فکر میکردم فقط لقمه مهمه اینکه نون حلال خورده باشی ولی اینکه شیرپاک مادر خورده باشی و زیر دست چه مادری بزرگ شده باشی هم حرفه!

و گفت بنده خدا کلی گریه کرده و گفته من با خواهرم قطع ارتباط کردم این زن تموم ابرو حیثیت کربلایی رو داره میبره 

و دخترشم که دانشگاه انصراف داده و همه وسایلش ورداشته رفته خونه نامزدش

اجی گفته بود به ما مربوط نیست 

ما هم پدرمون فوت شد کلی بچه یتیم بودیم کی حرفمون زد؟ اصلا کجااز این مسائل داشتیم؟

خیلی مهمه که مادرت کی باشه و ....

و این زن از ما نیست ماهم کاریش نداریم بگه کاری باهامون نداشته باشه 

و یه سری مسائل مطرح کرده بود که من دوست باباتون بودم و فارغ از این پیوند نامبارک 

و ارزش و احترام قائلم براتون و اینکه شماها آبرو دارید اعتبار دارید 

ناراحتم از رفتارهای خواهرم 

و باهاش قطع رابطه کردم بابت بی احترامی هایی که به شما کرده 

اجی هم گفته بود حساب شما جداست 

ما همچنان احترام شمارو داریم و برامون واجبه و داداش یه سری وسیله داشته خونه مامان زنیکه زنگ زده بوده پولشو بفرستید یا خودشو!

وسایل ساختمونی مثل دریل اینا که داداش داده بود به مامان گفته بود منکه ساختمونهام ساختم و تموم برا خودتون شما میخواید خونه بسازید 

من نمی خوام دیگه 

بعدزنیکه راه افتاده دنبال فروش زمینها و...نمیدونم چرا داره این کارو میکنه 

اصلا هم برام مهم نیست مگه داداشم چی با خودش برد؟ نهایت اون اموال و ثروت شد 100 میلیون هزینه کفن و دفن

که اونم از مال خودش نداد زنیکه 

داداشم ابرو دار بود خیر بود اهل مدارا با مردم بود

این زن اینارو نمیفهمه آجی هم گفته بود ببین ماکه داداشمون رفت الان هم بااین کاراش ابروی خودش میبره

هیچ کس پشت سرمرده حرف نمیزنه همه میگن وای خدابیامرزش چه صبری داشت بااین عفریته زندگی میکرد 

همه میگن همه ی اعتبار فلانی از خودش بود و خانوادش این زن بی حرمته

چیکارش داریم ماروش نفوذی نداریم خواهرات درسش میدن مادرت درسش میده اینارو به اونا بگو که آبرو و اعتبار براشون مهم نیست

گفته بود بااینا قهرم من ارتباطی ندارم باهاشون 

خلاصه میگن دور از شتر بخواب که خواب اشفته نبینی ما دوری میکنیم شتره خودش یا خبرش میاد!

خوب من برم به کارای امروزم برسم خونه هم نیاز به تی کشیدن و جارو داره بچها حسابی کثیفش کردن.

 

 

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان