و بالاخره پایان هفته کاریییی

آخیشششششششششش

واقعا آخیش

خیلی هفته سخت و سنگینی بود

هرچند هنوز یه روز دیگه از ورزش کردن ها و بدو بدوهام مونده

ولی همینکه هفته کاری تموم شده و رسما تعطیلات آخر هفته رسیده برام خوشحالم 

امشب لازم نیست کار کنم :))))

به خودم میرسم در عوض

دیشب تراپی در دقیقه 90 کنسل شد

دکتر حالش خوب نبود و منشی تماس گرفت که کنسله

البته یکساعت قبلش تماس گرفت 

ساعت حدودا 7 بود 

من خوشحالترین

بابت اینکه خیلی خسته بودم و لازم نبود برم اون سر شهر!

و هم اینکه میتونستم شامم رو با ارامش بخورم 

کوکوی مرغ درست کرده بودم

و با مامان اینا حرف زدم

و بعد یه فکری از ذهنم گذشت بیام اون قرار اون شب که کنسل کردم رو جبران کنم

و زنگ زدم به میم گفتم کنسل شد تراپیم و اگر اوکی هستی بریم بیرون

دیگه میم گفت اوکیه ساعت 9 ونیم شرکت و تعطیل کرد و زدیم بیرون

اول که بگم از اول تا اخرش حرص خورد و من خندیدم

اخه خیلی قیافه اش کیوت میشه تو عصبانیت و حرص خوردن 

یه جوری که ادم خوشش میاد حرصشو درآره:)))))

سر چی ایشون حرص میخوردن؟

اولا شام نخورده بودیم دلش میخواست باهم غذا بخوریم 

رفت اول اب هویج بخره که بخوریم بریم بیرون شهر تا غذامون آماده شه 

من گفتم برا خودت بگیر عزیزم من اب هویج تو رژیمم نیست

و اصلا خوب نیست من شب میوه اینا بخورم 

هیچی همینطوری شونه هاش اویزون شد و نگاهم میکرد

این چه رژیمی ببین اب رفتی

اصلا دور دور و باهم بودن بدون خوراکی چه معنای داره؟

رفت اب معدنی خرید گفت اب که میخوری:)))))))))))

من غش کرده بودم از خنده خودشم هرچی من اصرار کردم نرفت اب هویج بخوره 

هیچی رفتیم بام شهر خیلی هوا خوب بود و خوش گذشت

و کلی حرف زدیم و خندیدیم و باهم برای ... رو بلند خوندیم که حال داد

هوا یکم خنک شده میشه هوای بیرون رو تحمل کرد

دیگه برگشتیم شهر رفت همبرگر بخره برا شام یعنی سفارش داده بود این فست فوده شهر همبرگر هست

هیچی من که نگاهش کردم 

فهمید نمیخورم دیگه امپز چسبونده بود اره از این به بعد باید برم راه بیفتم جوانه گندم و جوانه جودوسر  جوانه شبدر بخرم 

برا دورهمی ودور دورمون

من غش غش می خندیدم 

خلاصه هیچی نخورد فقط از دست من حرص خورد 

دیگه نمیرم باهاش بیرون مگر بخوام چیت کنم 

امروزم چندبار شرط گذاشته میری مهمونی یا جایی رژیمت رو نشکون که با من میای بیرون بتونی رژیمت رو بشکونی

دیشب خیلی خوب بود برای من فرقی نمیکرد بدون خوراکی یا با خوراکی

هم برا میم مهم بود 

اینم یه شناخت دیگه بود  از همدیگه 

خلاصه اینکه رسوندم خونه 

بعد طبق عادت 5 مین بعدش زنگ میزنه ببینه اومدم بالا و اوکی بوده همه چی

گفتم خیلی خوش گذشت گفت اره به عادت قشنگت لابد میخوای بگی اب معدنیش خیلی خوشمزه بود:))))

هیچی نخوردی 

خلاصه این غذا نخوردن و رژیم من رو پیرهن عثمان کرد

البته بگم دیروزم وزن کردم بازم کم کردم این رو اصلا دوست ندارم 

میخواستم یه عکس بذارم از خودم اینجا ولی یه دلایلی منصرف شدم 

خلاصه دیگه هیچی دیشب این گونه گذشت خوب شد من تو اون فرصت شام تا رفتن به بیرون

کارای شرکت رو تموم کردم

چون رسیدم خونه و منتظر میم شد تا اونم بره خونه

و وقت خوابمون بشه واقعا خسته بودم و خوابم میومد

صبح به بدبختی از رختخواب جدا شدم

خیلی خیلی بدنم به خواب نیاز داشت و انرژی نداشتم 

و دلم میخواست باشگاه هم نرم 

دیگه صبحانه خوردم و خودمو قانع کردم که باشگاه رو برم حتما

تمرین سخته هم بود امروز همونکه 160 تا بارفیکس داره 

دیگه رفتم باشگاه اولاش بی حال بودم ولی کم کم راه افتادم

مربی گفت دوشنبه یا سه شنبه ها رو باید تعطیل کنی که بدنت ریکاوری شه 

اینطوری هی وزن کم میکنی عضلاتت اب میشه

راستم میگه 

دیگه تمرینم حدودا یازده وربع تموم شد

یعنی پخش زمین بودم

نا نداشتم پاشم بیام خونه 

اومدم خونه میان وعده های بعد تمرینم رو خوردم 

و فقط رفتم زیرپتو

خوب شد ناهارم داشتم

همینطوری بی حال بودم و کم انرژی ولی کارای شرکت رو تموم کردم

میم هم چندباری زنگ زد گفت داری مریض میشی از خستگی

توروخدا بگو رژیمت رو عوض کنه:))))

زخم خورده از رژیم من بدجور

دیگه هیچی کارای شرکت تموم

خرید کرده بودم اینترنتی پیک اورد 

و البته با یکساعت تاخیر

میخواستم برم شامپو و خط چشم بخرم 

میم هم با یکی دوتا از کارمنداش بیرون شرکت بودن

پیام داده خیلییییییییییی خیلیییییییی لاغر شدی

چرا واقعا 

گفتم خوب دیگه همین ماه بعدش برنامه ام تغییر میکنه 

درصد چربی باید میومد پایین که اومد دیگه 

خط چشم خریدم و میخوام یه کرم پودر هم بخرم

 که وقت تست کردن نداشتم 

بذارم حقوق گرفتم برم کرمپودر هم بخرم 

من کلا فقط ضد افتاب یا ویتامین سی میزنم

ولی برای مهمونی اینا یه کرم پودر سبک نیاز هست

امشبم که احتمالا اگر حال داشتم میرم خونه میم 

دیشب میگفت کی تا حالا فیلم پاپ رو گذاشتیم ببنیم یک سومش رو هم ندیدیم:((((

راست میگه امروزم یکم غر زد تو خیلی سرت شلوغه و همش درگیر کار هستی و ورزش هستی و میترسم مریض شی

یکم استراحت کن و....

ظهر یک ساعت خوابیدم یعنی انگار زنده شدم

قشنگ بدنم حال اومد

عصری هم که گفتم رفتم خرید و برگشتم خونه

و الان شامم رو خوردم و دارم پوره گوجه میذارم بپزه وبرم یه دوش بگیرم و یکم به خودم برسم 

و خونه رو مرتب کنم

برای فردا هم میخوام کیک هویج درست کنم ببرم برای دوستم 

من برم که کارای خونه رو تموم کنم

فردا هم باشگاه دارم ولی برنامه ام سبکه

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
Divine Girl

خسته نباشی عزیزم

امیدوارم آخر هفته خوبی داشته باشی

تصورم از بدنت این دخترای اینستاگرامی شده که خطای شکمشون کاملا مشخصه

وای من عاشق کوکو مرغم 😑😋 نوش جونت

مرسی الی جان

کارجدید مبارک عزیزم
اره قبلا که خط شکم داشتم 
الان بهتر و عمیقتر شده 
حالا یه زمانی که احساس امنیت کردم یه عکس با رمز میذارم برا دوستان نزدیک
من جدیدا رو کوکو مرغ کراش زدم
چون تنها کوکویی هست که تقریبا برام مجازه
ولی خوب بدون سیب زمینی درست میکنم برای شام
اما برا ناهارم میتونم سیب زمینی هم باهاش میکس کنم
توهم اخر هفته خوبی داشته باشی عزیزم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان