اخر این ماه یعنی 29ام تولد میم هست
و هفته پیش رو هم تولد نازی هست
کادوتولد خریدن کار سختی نازی رو میدونم از چی خوشش میاد
ولی میم رو نه! یعنی اولین کادویی که میخوام براش بخرم و نمیدونم چی ممکنه نیاز داشته باشه
فقط اینو میدونم آدم متوقعی نیست یعنی حتی انتظار نداره من براش تولد بگیرم یا کادویی بخرم
من عاشق کادو دادن و کادو گرفتن هستم
به نظرم اینکه ماها حتی گاهی با یه شاخه گل یاد هم باشیم میتونه زندگی رو قشنگتر و آسونتر کنه!
دیشب نرفتم خونه میم و نشستم دو قسمت سریال دیدم
میم هم خونه مونده بود هی پیام میداد ویا هریساعت تماس میگرفت
در نهایت دیگه رفت خوابید ساعت حدود 2
من ولی بیدار بودم تا ساعت 3 ونیم
چون طول روز زیاد خوابیده بودم
صبحم میم دوتا قرار داشت تو شرکت
باید زود میرفت شرکتش
اما من تا یازده ونیم خواب بودم
بیدارشدم دیدم کلی تماس گرفته
خلاصه اینکه من تازه لنگ ظهر پاشدم
کاکتوسهای خونه میم و باغچه دم در خونشون
گل دادن
از اول رابطمون حرفش این بود چرا کاکتوس های اونا گل نداده و میوه نداده و...
عمرشونم زیاد و بزرگن
من هرروز اون کاکتوسه که تو باغچه بالایی هست رو ناز میکردم :))))
توسفر میم گل داد یعنی غنچه بودن تا دیشب
حالاامروز میم با ذوق زنگ زده کاکتوسه گلهاش باز شده ورنگشم زرده
کلی هم ذوق داشت واسش
حالا منم عصری برم نگاش کنم
جدیدا میم نکات منفی رابطه های دوستاش رو بهم میگه
من فکر میکنم اینها چیزهایی هست که میخواد نظر منو بدونه
نمیگه منفی صحبت میکنه دربارش
بعد منتظر نظر من میمونه ببینه چقدرش درسته چقدر غلط و اصلا نظرمون شبیه هم هست یانه؟
و حتی پاسخ خودش که اگر جای دوستش بود چطور برخورد میکرد رو بیان میکنه
چون معتقد من ادم نکته بینی هستم و فکر میکنه من خودم میفهمم چرا این چیزا رو بهم میگه!
مثلا پریشب چندنکته در مورد عکسهاشون و اینکه چرا یکی ازبچها از اونا عکسای اینطوری استوری میکرده
ولی خودش تو تموم عکسا لباسهای رسمی تنشه یا لباس بلند
گفتم همیشه تو سفر همین لباسها تنش بوده؟
گفت نه خیلی جاها با شلوارک بوده! یا مثلا با رکابی
بعد خودش نکته رو گرفت گفت تو به چه جزییاتی توجه میکنی موجا
واقعا من ایقدری دقت نکردم به این موضوع که چرا دوستم عکسای این مدلی منتشر میکرده!
امشب ماه گرفتگی احتمالا برم پشت بوم ببینم ماه گرفتگی رو
چون دیگه تا 19 سال همچنین ماه گرفتگی نداریم
منکه عاشق ماه و آسمون شب هستم
نمیتونم ازش بگذرم
حیف امشب نازی نیست وگرنه میرفتیم پارک دیدن ماه گرفتگی
تایمش هم یه جوری هست که من و میم نمیتونیم بریم بیرون وگرنه باهم میرفتیم
خداروشکر این اخر هفته خوب استراحت کردم و میتونم هفته رو پر انرژی شروع کنم
خونه هم که عین دسته گل هست:))))
و کاری ندارم
و ناهارمم ماکارونی با خوراک گوشت و عدس درست کردم بخاطر پروتیینش
دیگه از بس گرونی شده ما بدنسازها مجبوریم برای کاهش هزینه هامون
از حبوبات و چیزای دیگه استفاده کنیم
بقول یه مربی میگفت که اکثر بچهایی بدنساز این روزها از همه ی هزینه هاشون میزنن
که بتونن به چیزی که عشقو دارن بپردازن حتی خیلی هاشون هزینه باشگاه رو هم ندارن
واقعا دیدم من راست میگه
هزینه باشگاهمون دقیقا از پارسال 100 درصد رشد کرده
مهرماه 30 درصد باشگاه اضاف شد قبل عید 30 درصد اضاف شد
بعد عید باز 40 درصد دیگه هم گذاشتن روش!
حالا نمیدونم بااین تورم تا شهریور قرارچقدر دیگه اضاف کنن باز