بعد از مدتها یه تمرین حسابی!

امروز بعد مدتها شاید بعد دوماه یه تمرین حسابی کردم تو باشگاه

بچها لطفاانتهای پستم رو بخونید نیاز به کمکتون دارم

ولی بسی بی اعصاب و پریود طور بودم

چون فلشی که روش اهنگ زدم رو مربی گم کرده بود

مجبور شدیم موسیقی انتخابی مدیر باشگاه رو گوش کنیم که داغون بودن اهنگاش

از طرفی یکی از خانما باشگاه هست

که خیلی رفتاراش هیجانی طوره با خنده های هیستریک خیلی وحشتناک 

یه جوری بد میخنده که کل تن وبدنت می لرزه

امروز از اون روزهای رو مخش بود

که کل دوساعت و اندی فقط الکی خندیدهیستریک طور هرچیم من و مربی گفتیم بچها ارومتر

اصلا عین خیالش نبود بدتر میکرد

من مغزم درد میکنه الان سرم نه ها مغزم قشنگ درد میکنه:(((

مربی میگفت امروز اولین روزی بعد 8 ماه آشنایمون دیدم که بی اعصابی 

گفتم واقعا صداش رو مخمه 

خود مربی هم سردرد شد بنده خدا 

مربیم امروز میگفت میخوان طبقه بالا باشگاه قبلیم 

یه باشگاه فول تایم برا بانوان افتتاح کنن

بیا مدرک مربی گریت رو بگیر که عصر رو بدم دستت

گفتم نمیدونم وقت نمیکنم ولی بهش فکر می کنم 

خودم که خیلی ورزش رو دوست دارم 

از طرفی دانشش رو هم دارم دیگه تو این سالها 

ولی نمیتونم با یه دست هزارتا هندونه بردارم!

مامان میم حالش خوب نیست از نظر روحی و جسمی بهم ریخته 

چون نزدیک سالگردم هست طبیعی 

عین خانواده خودم

میم هم که خودش بهم ریخته بود از نظر روحی واسه باباش 

بدتر شد بنده خدا 

اصلا دیروز غذاهم نخورد هیچی 

منم گفتم شاید نیاز به خلوت داشته باشه سربه سرش نذارم 

دیشب هرچندبار که زنگ زد صداش از ته چاه در میومد ایقدی گرفته بود 

امیدوارم که اونم عین من از پس سالگرد بر بیاد

دیشب میگفت که خجالت میکشم که تو این سرشلوغی بهت زحمت دادم که برا بابا کلوچه درست کنی

گفتم نه اوکیم من وقتی نمیگیره ازم چون میخوام دوشنبه شب درستش کنم

عسل دوستمم خداروشکر عقد کرد و دیگه من خیالم راحت شد

بسکه تو این سالها ادم اشتباه اومدتو زندگیش و اسیب زد به خودش

واقعا نگرانش بودم 

اما الان خداروشکر با یه ادم درست رفت سرزندگیش

از دیروز باز امیر یه سوراخ پیدا کرده که بتونه ارتباط بگیره هی پشت سرهم ایمیل میزنه 

ولمون کن بابا وقتی عین ادم بهت گفتن کات و وارد رابطه جدید شده طرف

دیگه چی میخوای؟

ادم بودی رابطه رو درست پیش میبردی

خوب من برم که کلی کار دارم دیروزم عین چی تا شب خونه رو تمیز کردم 

کارای شرکت رو اوکی کردم 

خوابمم که خیلی کم بوده و کابوس هم دیدم 

الان برم بشینم کارام تموم کنم که بتونم ظهر یکم بخوابم عصرم که زبان دارم.

------------

اونقدر امیر رومخه که دیوانم کرد 

بچها من یه خواهشی ازتون دارم 

یه دختر بچه هست تو مجتمع میم اینا

که صاحبخونه جوابشون کرده 

یعنی پدر خانواده گذاشته رفته و ترک منزل کرده و درخواست طلاق داده

مادر این خونواده با دوتا بچه مونده 

به سختی براش کار پیدا کردن

و میم هم براشون یه خونه ارزون قیمت پیدا کرد از یکی از دوستاش 

که هم عزت نفس خانم حفظ بشه و هم اینکه مستقل بمونن توی یه جای امن و مناسب

ولی این دختر بچه 8 سالشه مساله هورمونی داره و رشد نکرده 

هوشش خیلی خوبه 

خوشگله واقعا 

چون دختره من واقعا حیفم میاد بااین وضعیت اقتصادی و فرهنگیشون درمان نشه نابود میشه

و این بچها باید زیر سن بلوغ درمان رو شروع کنن

تا 12 سالگی باید دارو و درمان بشن و....

اگرپزشکی سراغ دارید و یا کسی که میتونه هزینه درمانش رو بده به من کامنت خصوصی بدین!

بخاطر همین مساله من جواب امیر رو دادم

هرچند یه بحث یکساعته فرسایشی داشتیم و مثل همیشه 

که فکر میکنه یکی اومده رابطه مارو خراب کرده 

یکی بد گفته یکی چشم نداشته مارو باهم ببینه 

هرچند هم منطقی میگم دلایل کات کردنمو باز توی خواب و خیال خودشه

فکر میکنه دوستای من رابطمون رو خراب کردن :(

بهش سپردم قرار شد پیگیری کنه 

بعید بدونم اون کسیو پیدا کنه تو استان خوزستان 

حداقل کسی باشه پرونده پزشکیش رو هم بهش نشون بدیم و دارو بگیریم اوکیه 

ببنیم چیکار میکنین

 

 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان