خوب اکسپت مقاله هم اومد:))))))

چند ماه منتظر جواب این مقاله بودم و نامید شدم دیگه !

گفتم موجا بی خیالش 

ایمیلمم دیگه این اواخر چک نکردم بسکه شلوغ بودم 

امروز دیدم بعله اکسپت شده :))))))

راستش خیلی ذوق نکردم نکه خوشحال نباشم 

بلکه خوب انتظار زیادی از خودم دارم و فکر میکنم این ها تازه اولشه 

امروز کلاس با تپل خیلی خوب پیش رفت هرروز بهتر ازدیروز 

تکالیفم و نتایج کار و دیدی که باید در مارکتینگ پیدا کنم داره خوب پیش میره 

تپل هم یه ادم کمال گرایی که ازمن انتظارات زیادی داره همین خوبه یه همچین ادم عن تر از خودم در کمال گرایی

بالا سرمه 

جزئی نگر بود تپل یه چیزی که مشابه اش رو در اقایون ندیدم 

حساسیتش به کلمات اصلا خداست 

دست اقای ی رو هم ازپشت بسته 

در هوش و اینکه یادش میمونه سه ماه قبل حتی چی گفته سرکلاس به من برام شوکه کنندست 

با جزییات کامل میشینه میگه من میرم ویدیو اسکرین ها رو نگاه میکنم میبینم موبه موش راست میگه قشنگ 

این همکار جدیده هم دید من ماست مالی کردم کاراها اون روزشو

هی میاد مزاحم میشه درخواست های جدید جدید داره ازم!

 منم امروز بهش یه نه قشنگ گفتم 

والا مگه من چقد وقت دارم بذارم پای کارای تو

کار داداش هم کلا ازش گرفتم گفتم بده خودم انجام میدم من اعصاب تدریس ندارم 

پشت تلفن پای سیستم به تو درس نرم افزار بدم برادر

استادتم که اوکی داده دیگه گفت من انجامش بدم 

امروز دانشگاهشون بود 

و خسته بود باید خودشم میرسوند خونه ظهر پیش بچها باشه هلاک بود از بدوبدوهای اداری دفاع ولی خوشحال بود

کلاس امروز رو نتونستم شرکت کنم 

هرچی حساب کردم دیدم خیلی خیلی کمال گرایی این همه کلاس و درس ورداشتن بسه 

باید از دوستم معذرت خواهی کنم و این کلاس بازی های روانی و پیش نویس های زندگیش رو شرکت نکنم وبذارم برابعد

اینطوری شنبه نرم باشگاه حال هیچی رو ندارم من 

مربی پیام داد برنامت رو باید یه تغییراتی بدم 

گفتم من نمیتونم دوروز بیام باشگاه بخاطر پوستم یکم سوخته

میگه وا چیکار کردی اون پوست خوبو گفتم هیچی افتاب سوخته شدم یکم:)))))

روم نشد بگم رفتم هایفو 

خجالت کشیدم به مامان اینام نگفتم فقط به داداشی گفتم 

چون میدونم مامان اینا هم نگران میشن هم مخالفن میگن عوارض داره این کارا

دوباره صورتم داغ شده و قرمز 

احتمالا بخاطر پشت سیستم نشستنه 

-

پاشدم آژانس گرفتم رفتم دفتر پیشخوان و نامه ها رو پست کردم

نه اژانسمون ماشین داشت نه سرخیابون تاکسی گیر میومد تو این گرما و شلوغی اول شب

دیگه یه اژانسی همون نزدیکها بود ازش یه سرویس گرفتم وای 

اینقدری پسره رو مخ بود ور بی خودزد که من دانشجو دکترام و نمیدونم چه و چه 

خواستم بگم ببند بابا 

من دنبال دوست پسر نیستم که داری شجرنامتو میگی

بعدم سه کوچه بالاتر گفتم وایسه ادرس منو گیر نیاره 

اه بدم میاد از این مردهای تو پاچه 

زر بی خود شرق میزد به غرب

بشینم پای کار داداش که امشبم خواب ندارم ارزو یه خواب خوب و راحت دارم توی این دوهفته گذشته که نبوده 

تازه پریودم شدم زودتر 

 

 

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
نیمه سیب سقراطی

اکسپتت مبارک :) 

هایفوت مبارک :) 

 

مقاله منو کثافتای خر بخاطر تحریم ریجکت کردن، انقدر زورم گرفت ک نگم برات، خیلی‌ شیک گفتن چون تحریمید مقاله بررسی نمیشه. 

مرسی مرسی قشنگم 

عزیزدلم چقدر ناراحت شدم منم دقیقا داشتم نامید میشدم هرروز چک میکردم دیگه یه ماه و خوردی هست چک نکردم 
گفتم خبری نیست اینا ماایرانی ها رو دیگه ادم حساب نمیکنن
واقعا میفهمم چی میگی قبلا این بلا سرم اومده و چقدر اون تایم ادم اذیت میشه بعد کلی تلاش انگار یه باغ با محصول خاصی داشتی
و صبح بیدار میشی میبینی یه الاغی شخمش زده:((((((((

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان