مهمونی و تولد بازی

دخترا ساعت 8ونیم اومدن تارسیدن من کلیدودادم بهشون 

زن داداش بچها رو اورد وسط راه رفتم ازش گرفتم بچها رو

برا نازی هم کادو تولد خریده بود پارمیس:)))))))))))

هیچی دیگه شام خوردیم خیلی تهچین خوشمزه شده بود وبچهای لیلا که بد غذان و پارسینا هم که برنج رنگی نمیخوره 

خیلی خوردن و کیف کردن سوپ هم درست کرده بودم که دوست داشتن همه چی خیلی خوشمزه و خوب برگذار شد

بعد شامم بچها رفتن دم در بازی کنن که باهم نمیساختن یعنی پسر نازی خیلی شیطون و حساسه 

و نمیذاشت اینا دوست بشن وبازی کنن میزدشون دیگه اومدن بالا با بچها رفتیم تو اتاق به بهانه فیلم دیدن اما میخواستیم نازی رو سورپرایز کنیم

دیگه کیک درست کرده بود که عالی بود واقعا کیکش و شمع روشن کردیم بچها هم شمع وارمر دست گرفتن و اهنگ گذااشتیم و نیم ساعتی رقصیدن

و خوش گذروندن 

و بعدم کیک بریدم و خوردیم صاحبخونه هم تذکر داد اخر شب که سروصدا هست به تخمم گرفتم:))))

برا بچها فیلم گذاشتم ببینن و خودمونم نشستیم به حرف زدن تا 12ونیم دیگه اذیت کردن بچها اینارم رفتن بچهای داداشمم خودشون بردن رسوندن

خیلی به بچها خوش گذشت باهم خوب مچ شدن فقط امیر پسر نازی خیلی اذیت کرد پدسگ:) حسودم هست نمیذاشت اینا باهم رفیق شن 

منم ظرفها روشستم و حس خوبی داشتم نتمم بسته بودم رییس پیام میده بگه اقااین نت نداره بهش گفته بودم تااخر شب نت ندارم!

دیدم کلی حرف زده حرفاش گوش کردم و بعد جواب دادم و نظرمو دادم انلاین شد باهم حرف زدیم تاالان مچ کردیم کارهای فردا رو 

بعد میگه عزیزم خسته شدی برو بخواب :) من عزیزت نیستما 

والا مرتیکه تهشم یکم شیرین کاری کرد و فحش داد به این و اون که یعنی من خیلی ادم خوبیم 

منم تو دلم گفتم بله تو خیلی خوبی!

دیگه خیالم راحته که نصف کار فردام رو انجام دادم و میتونم بگیرم بخوابم زیر چشمم کبود شده فردا برم پانسمانش عوض کنم وچسب بخیه رو

حالا که باید هلاک باشم بیدارم 

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان