ساعت 6 اینا بود که داداش و بچها اومدن پیشم

و من امادگی نداشتم 

سریع خونه رو مرتب کردم و در وباز کردم

و بچها چقدر ذوق داشتن بیچاره ها اصلا هم اذیت نکردن تا الان پیشم بودن

شامم گفتن ناگت میخوایم وکوکو براشون درست کردم داداشم رفت نون باگت رژیمی خرید برامون اورد

دوستشم زنگ زد اومد برقها رو درست کرد تند حالا من وقت نکردم برم پیششون و نظر بدم 

ولی حس میکنم دیگه برق بهتر شده و...

حالا ببینم چی بشه 

گوشی دادم بچها بازی کنن و نقاشی کشیدن زیاد 

خودمم یکم با حسن جان حرف زدم و کارها روپیش بردم 

داداشم رفت بیرون اینام اذیت نکردن فقط یکی دوبار پارمیس لاک ها رو ریخت و استفاده کرد و بعد باز ماسک زغال سیاه زده بود رو دستاش

اصلا یه وضی 

ولی دید من حالم خوب نیست رفت سریع شست دستاش و سرویسم تمیز کرد که ردش نمونه 

بعدم باهم مایه کوکو درست کردیم وناگتها رو هم کمکم سرخ کردن 

ولی من اصلا حالم خوب نبود و بی قرار بودم بخاطر دیروز و میترسیدمم برم بیرون

به داداش گفتم گفت در این مواقع مسلط باش به خودت ازش عکس میگرفتی از پلاکش بخصوص و....

و مراقبت کن یه ساعت مناسبی که شلوغ بزن بیرون اما تقصیر تو که نبوده اینها مریضن تو این مملکت پره

دیگه هیچی گفتنش یکم ارومم کرد

یه قرص پروپرانول خوردم به توصیه دکترم باید عصرها بخورم 

اما دوتا دارو دیگه هست که اونو باید برم داروخانه دیگه فردا که رفتم خونه مامان داروخانه نزدیکشون میرم میخرم

سینا میگه عمه اصفهان رفتیمم بیا پیشمون ها وگرنه دیگه باهات حرف نمیزنم 

ناگتم درست کن برام بیار اصلا بیا اونجا فلافلی احسان بزنیم میگم خوب احسان چرا؟ تو که پارسینایی

یادش بندر یه فلافلی میریم ما اونم احسان اسمشه فکر میکنه همه فلافلی ها باید اسمشون احسان باشه:))))

هیچی دیگه اقا منو استخدام کرد میگه تو بیا اشپز من شو خودم اتخسدامت میکنم یعنی استخدامت میکنم:))

خلاصه اگر دیدین تو اصفهان به فلافلی احسان افتتاح شد بدونید ماییم

داداش برام پشمک و گز و ماکارونی و اینا خریده بود و روغن

میگم وا اینا چیه میگه گرون شدن من برات خریدم اوردم

بعد میگه بچها با من دعوا کردن ماکارونی ساده چرا براش میبری باید ماکارونی شکل دار ببری واسش:)))) 

با وجود حال بد روحیم ولی با بچها خوش گذشت و با داداش

منم برم چایی و نباتم رو میل کنم پارمیس امروز در مورد پریودی ازم زیاد سوال پرسید عین بزرگهاشده 

نوار بهداشتی  رو زیر میز کارم دیده 

میگه کی پریود شدی؟

میگم امروز میگه من ناراحتم فکر میکردم فقط یه روزه و تموم میشه نمیدونستم هرماه پریود میشن زنها

این عادلانه نیست چرا مردها پریود نمیشن؟

گفتم خوب زنها میتونن مادر بشن زنها میتونن نسلها رو ادامه بدن ولی مردها نمیتونن یه موجود زنده رو در خودشون پرورش بدن این یک مزیته

البته بستگی داره به مادر شدن علاقه داشته باشی یانه؟ وکه اونم میشه انتخابت در آینده که بزرگ شدی دوتا چهارتا کنی و انتخاب کنی

میگه درد داره؟میگم بستگی داره من نداشتم گاهی ممکنه چندروز قبلش عصبی و کلافه بشی

میگه ولی مامانم درد زیادی داشته میگم پس امیدوارم به عمه هات بری

چون مادرد چندانی نداریم وفقط پی ام اس بدی داریم چندروزی حال روحیمون خوب نیست

بعد میگه بابابا رفته بودم فروشگاه رفتم قفسه نوار بهداشتی رو خوندم دقت کردم دست زدم

که بابا اومد بالا سرم من خجالت کشیدم 

و بابا گفت بیا بریم یه جوری با سر

گفتم خوب بابات پزشکه اینا رو خودش میدونه بهش هم بگی مشکلی نیست

میگه من اگر یکی مزاحم شد با بابا راحتم اما برا مساله بلوغ نه خجالت میکشم 

این یه ده ساله اینقدی عاقله و چندروز دیگه 11 ساله میشه چقدر دختر عاقلی واقعابه نسل جدید امیدوارم ولی سر قضیه فاطیما مدام ذهنم هشدار میده با برادرزاده هات قاطی نشو

و میدونم این منطقی نیست

اما هرشب که باداداشی حرف میزنیم بم میگه فاطیما روببین چه کرد؟

برا بچهای من وقت نذار برا خودت وقت بذار اینا ممکن بدتر از اون بشن