قبرستان و آرامش!!
اگر اون خانم فضول که همش سرش تو کار و زندگی من و بقیه است
نیاد بگه وای چرا رفتین قبرستون
من و میم از غروب زدیم بیرون کلی گشت زدیم توی شهر
دوتا لته خوردیم
تیرامیسو خوردیم خلاصه خرید کردیم حرف زدیم
بعد رفتیم تو جاده بهشت زهرا گفتیم بریم قبرستون؟
من ارامش شب قبرستون رو خیلی دوست دارم
حالا(اون خانم ائدولوژیکمون میاد از عذاب قبر میگه)
رفتیم سرخاک بابای میم نشستیم بعد رفتیم رو کلی از قبرها
اونایی که تازه خاک شده بودن
براشون آرزوی ارامش کردیم
من سوالم از مرده ها اینه کجان الان؟
کی قسمت تعیین کرده من برم سرخاک کسی که نمیشناسم؟
حرف بزنم باهاش؟
همیشه رندم میرم سرخاک چند نفر
امشب رفت سرخاک نی نی ها
اونایی که زیر دوسال بودن معمولا
راستش امشب قبرستون به نظرم ارامش نداشت
یجا هم داشتن قبر میکندن برای یه نفر
فکر کنم دارک شد پستم:))))))
نترسید نترسید
واقعا قبرستون رفتن توی شب رو توصیه میکنم
عکس یادگاری گرفتیم
من همیشه میرم قبرستون عکس میگرم نه از خودم از قبرستون
از لته هامون عکس گرفتم یادمون بمونه این روزها چطوری قوی موندیم و در لحظه همچنان زندگی کردیم
جویای حال دوتا از همکارام شدم رییس میگفت سرورها وضعشون خوبه خداروشکر البته چون ایران نیست سرورها
و میگفت فعلا 72 گفتن نت بین الملل قطعه با توجه به پیگیری ما از مراکز ببینم چی میشه
خداکنه زود وصل بشه
بچها حال شما خوبه؟
آره...حال همه ما خوب است، اما تو باور نکن :)