جمعه نوشتهای تکراری!

دیروز عصر به اصرار زیاد میم رفتم ساعت رو عوض کردم!

خیلی اصرار داشت برم و خودم اینکارو کنم 

راستش من ساعتی که خریده بود رو دوست داشتم فقط چون صفحه اش مشکی بود

دوست داشتم صفحه سفید باشه و...

ولی دیگه اونقدر اصرار کرد که پاشدم رفتم ساعت فروشی

خانم فروشنده گفت وای چقدر ایشون دیشب مضطرب بودن بابت انتخاب و...

مگه شما چقدر سخت پسند هستین و...

گفتم نه خودش کلا برای انتخاب اینطوری وسواس داره 

گفت ولی انتخاب شما یکی از انتخاب های خوبشه :)))))

خانم گفتش که ایشون از یه ساعت صفحه سبز زمرد نشان خوشش اومده بود خیلی 

که میگفت به شما میاد ولی میدونه شما نمیپوشی همچین چیزی

ساعت رو که نشون داد حقیقتا زیبا بود

ولی خوب ست کردن یه ساعت صفحه سبز زمردی دور طلایی با سبک زندگی من که ساده است

خیلی نمیخونه ولی خوب چندتایی لباس هست برای پوشیدن همچین ساعتی

بعد خانمه خیلی اصرار داشت که انتخاب میم رو بردارم 

به میم گفتم من از این ساعت خوشم اومده الکی(((

گفت که وای شک نکن تو انتخابش که با همه ی ساعتهای اونجا فرق داره کلا بخاطر زنونه بودنش

خیلی بهت میاد 

خلاصه اینکه دیگه بنده دیدم خوشگل همون انتخاب میم رو برداشتم خوشگلم هست خدایی

رفتم دو تاادکلن خریدم جدیدا از گودگرل خوشم میاد 

یکی دولباس خونگی خنک و نخی هم برداشتم 

و تو راهم فلافل خریدم و دو پاکت سیگار مارک مورد علاقه ام رو و  اومدم خونه پیاده 

البته قبلشم یه سر رفتم اموزشگاه زبانمون

که گفت اخر این ماه کلاس تشکیل میشه

به مریم زنگ زدم و اونم سورپرایز شد بابت این موضوع

چون دوتامون منتظر کلاس بودیم حدود یکسالی هست!

از فردا هرطوری هست باید برم باشگاه 

دیگه خیلی عقب افتاد تمریناتم

همچنان هم در اب رفت به سر میبرم میم میگه استخونها دنده ات در اومده از لاغری بسه 

حالا خودم مساله ای ندارم بااین همه لاغری راحتم باهاش انگار خود خودمم در سالهای دور

ولی باید باشگاه رو برم حتما بسه دیگه تو کسالت و تنبلیم خیلی موثر باشگاه نرفتنه

دیشب که 12 ونیم خوابم برد ساعت 1 با تماس میم بیدار شدم

دیگه خوابم نبرد تا 2 گرفتم خوابیدم باز ساعت 9 بیدارم کرد یادم رفت گوشی رو سایلنت کنم

رابطه ما عین سابق نیست 

یه چیزایی در هم شکسته که نمیتونم توانایی اینو دارم درستش کنم؟

متاسفانه بخش عظیمی از خرابی گردن منه 

نمیدونم اصلا اونقدر صبور هستم درست کنم یا نه کمک کنم مساله از ذهنمون پاک بشه؟

-------

امروز شروع کردم به تمیز کردن خونه هرچند زود زود خسته  میشم و وسطش

یا سیگار میکشم یا موسیقی گوش میکنم یا میم زنگ میزنه

ولی دارم کم کم انجامش میدم که یه خونه مرتب و تمیز برا شروع هفته داشته باشم

تازه فشار زیادی باید به خودم بیارم و یکم زبان بخونم این ده روز

که برسم به کلاس

کلاسمون سنگین و سخت خواهد بود

وترم پایانی ایلتس هست

 

 

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
آسمان آبی

اوپس! یک سال منتظر شروع کلاس بودید؟ من عمرا همچین صبری داشته باشم میرم جای دیگه!

بله چون استادش خیلی خاص هست

هرچند توی این یکسال خودمم کلی درگیری داشتم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان