حرکات مشکوک صاحبخونه!!

روز سه شنبه که من داشتم میرفتم کلاس

صاحبخونه دم در بود یعنی تا من درو باز کردم انگاری اونم پشت در منتظر بود یهو درو باز کرد

و شروع کرد به غر زدن که دستم درد میکنه و...

دارم میرم امپول بزنم و ...

گفتم ان شالله بهتر باشی 

همون تایم هم منو میم صحبت کرده بودیم گفت میام دم در خونه تا تو بیای بری کلاس ببینمت چون امروز دیرتر میرم شرکت

هیچی من تا اومدم پیام بدم اقا نیا کنسله صاحبخونه هست و داره میاد بیرون با من 

من دیگه سریع از صاحبخونه عذرخواهی کردم و خداحافظی کردم گفتم ببخشید من کلاس دارم دیرم شده

همون تایم هم من میم رو ندیدم دیگه ولی میم بعد گذشتن من میاد بیرون صاحبخونه رو میبینه:)))

من از خیابونمون رد نمیشم چون همیشه شلوغه خیلیم هیز تشریف دارن دیگه همشونم منو میشناسن بعد سه سال

از کوچه پس کوچه ها رد میشم میرم

بعد میم زنگ زد گفت صاحبخونه تا تو از کوچه روبه رویی رد شدی و رفتی هی برمی گشت نگات میکرد و...

هی میخندید میگفت تورو ندیدم ببینم قسمت منو خدا کیو دیدم:))))

من رفتم کلاس برگشتم میم زنگ زد گفت صاحبخونه ات اومده دم در شرکت رد شده 

من وبا دکتر دم در شرکت بودم 

یجوری برگشت نگامون کرد چندبار که دکتر گفت این خانم چشه؟

حالش خوشه؟

گفت چرا صاحبخونه ات اینطوری میکنه گفتم نمیدونم والا شما کراش اولش بودی :))))

دختر صاحبخونه عاشق میم هست و کلا یه بارم صاحبخونه ازش خاستگاری کرده بوده فکر کن:(

مامان من بود با چهار انگشت که نه با مشت همچین می کوبید دهنم عاشقی از یادم بره :)

حالا دیروز میم رفته بود حجامت 

بعد ناهار رفته بود جالبم بود قبل حجامت خوردن ماهی خوبه میم هم که قلیه خورده بود 

گفت من میرم شرکت بیا اونجا قبل کلاست 

من یکم دیرتر زدم بیرون کار داشتم تو خونه

دقیقا منو صاحبخونه دمدر شرکت میم بهم رسیدیم:(

قبلش داشتم نگاش میکردم اقا هی هزار بار برمیگشت میم رو نگاه میکرد بعد باهاش سریع سلام علیک کردم میم هم داشت نگام میکرد مرده بودم از خنده

بابت این تصادف

دیگه نرفتم شرکت 

رد شدم 

میم زنگ زد گفت فقط فیلمی هست ببینی پشت سرت هزار بار برگشت چکت کرد ببینه میای شرکت یا نه

و... کجا میری

ایقدی هردو خندیدیم ولی کلا هردومون هم ناراحت بودیم بابت فضولی های بیش از حد این خانم

میم از شنبه باشگاه رو شروع میکنه الحمدالله

اینطوری اشتراکتمون بیشتر میشه فعالیت های مشترکی که هردومون دوست داریم

کلاس لسنینگ برای من سنگینه البته برای همه ی بچهای کلاس

و من جز اوکی ها هستم ولی کمترین اسیکلی که توش مهارت دارم همینه 

این برمیگرده به ای دی اچ دی بودن من و ضعف گوش کردن من!

گوش کردن با شنیدن فرق داره 

گوش کردن نیاز به تمرکز عمیق تری داره اما شنیدن همون توانایی درک صدا هست

البته سال قبل خیلی بهتر شدم توی تمرکز کردن به گوش دادن به ادمها موقع صحبت و جلسات و گوش کردن فایلهای صوتی

امسال این مهارت رو میخوام به سطح متعادلتری برسونم

بعد کلاس هم هوس کالباس معمولی کرده بودم رفتم خریدم به یاد دوران مدرسه و ساندویچ کالباسهای بوفه مدرسمون که هنوز بوی کالباسش توی مشاممه

میم زنگ زد دیر کردی گفتم اول رفتم یکم خرید گفت نمیای شرکت؟

گفتم نوچ

بهتر نیام یه مدت 

دیگه مسیرمو عوض کردم

و اومدم خونه 

و نشستم پای کارام 

امروزم که باید حسابی کارای فردا شرکت رو اماده کنم 

روز شلوغی خواهم داشت

خوب من برم دیگه 

 

 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
ناشناس

خیلی مراقب باش موجا احتمالا متوجه رفت و آمد شما به خونه هم شده

 

ولا تو اون تایمی که ما رفت و امد میکنیم معمولا کسی نیست تو کوچه و خواب هستن بقیه

یااینکه مراقبت میکنیم 
ولی کلا این خانم بسیار بسیار فضول زوم رو همه
چون بیکار و کلا سرگرمیش همینه
گاهی اطلاعاتی از بقیه به من میده که وقتی به میم میگم شاخ درمیاره که وای چقدر این ادم فضول و چقدر سرش تو زندگی بقیه است و چقدر اطلاعات جمع میکنه از بقیه
ولی مشکل اصلی اینه که از میم کینه داره 
سر همون قضیه ای که تو پست تعریف کردم 
ومیم هم همون روز اول بهم گفت این قضیه رو که در جریان باشم و صادقانه هم همه چیز رو تعریف کرد
منم خودم از روی صحبت های صاحبخونه ام تا حدودی حدس زده بودم که زوم هست روی میم و...

مینا شین

موجا چرا برات مهمه رابطه ات پنهان بمونه ؟ 

خیلی حرص میخورم که راحت نیستید . 

اون باگ لیسنینگ هم واقعا همگانیه . صرف نظر از اون بخشش که برای تو مربوط به ای دی اچ دیه ، دلیل خیلی واضحش اینه گوش ما با هفته ای دو سه جلسه کلاس رفتن عادت نمیکنه به خوب شنیدن . لیسنینگ اگه یه تمرین هر روزه نباشه همیشه یه جای کار زبان آدم میلنگه . 

من قبلا دقیقا مثل تو بودم . اینجا که اومدم واقعا اولش اذیت شدم . وقتی کسی حرف میزد و مترجم نداشتم تلاش میکردم تمام صداهای بیرون رو نشنوم و فقط در حالی که چشمم تو دهن طرفه به حرفای اون توجه کنم . 

ولی رفته رفته بخاطر درگیری هر‌روزه درست شد این بخشم . الان وقتی حرف میزنن اگه معنیش رو بدونم بی برو برگرد متوجه میشم . با این حال هنوز فیلمها رو ترجیح میدم با زیرنویس انگلیسی ببینم . 

ایران یه کتابی داشتم مخصوص لیسنینگ خیلی چیز بدرد بخوری بود بذار فکر کنم اگه اسمش رو یادم اومد لینک خریدش رو برات میفرستم . 

اره عزیزم برام مهمه چون خوب اینجا شهرستانه و منم تو دید هستم که تنها زندگی میکنم

شرایط مستقل موندن و تنها زندگی کردنم رو سخت میکنه حتی اگر بگن اون ادمی که من باهاش در ارتباطم میم هست که هم خوشنامه هم بخاطر شغلش سرشانس هست
من خودمم حرص میخورم که راحت نیستم
میم هم بدتر من 
هرسری میریم بیرون یا پیش همیم اونقدر حرص میخوره که چرا ایقدی مردم این شهر زوم هستن روی زندگی هم دیگه بخصوص زندگی من و خودش
اره دقیقا مینایی استادم هم همینو میگفت و کلا اینفلوئنسرهای فعال تو حوزه زبان هم همینو میگن گویا مهارت شنیداری اخرین مهارت بین اسکیلهاست که افراد توش قوی میشن به خصوص وقتی درشرایط و محیط نیتیو قرار بگیرن.
مرسی قشنگ جانم ممنون میشم بهم بگی اسم کتاب رو
می بوسمت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان