پرونده+بدن درد و گلو درد!

دیشب حس تب داشتم 

یعنی گرمم بود 

حالا نمیدونم تب بود یا من گرمم بود چون صبحها کولرو خاموش میکنم

مامان خانم هم تا من گفتم الو فهمید سرماخوردم 

حالا نمیدونم سرما خوردم حساسیت یا کروناست؟

چونکه خارش گلو دارم فقط ابریزش بینی هم ندارم 

بی حالم نیستم 

بدن دردمم بخاطر ورزش که از اول هفته داشتم یعنی یه عضلات خاصی که روشون کار کردم فقط درد میکنه نه باقی عضلاتم  بخاطر تغییر برنامم

اون روزی تو باشگاه انیل گفت نیا جلو کولر خیس عرقی 

گفتم نه من عادت داره بدنم اینطوری سرما نمیخورم 

هیچی دقیقا فرداش این اتفاق افتاد:)))))))))

صبح پاشدم به خودم رسیدم رفتم پرونده رو تحویل دوست دکتر دادم و اومدم

ناهار هم امروز ندارم گوشت چرخ کرده گذاشتم بیرون ببینم باهاش چی بپزم بدون برنج؟

دلم یه دوش اساسی میخواد دوروزه موهام نشستم 

بخاطر اینکه ترسیدم اگر کرونا یا ویروس باشه بیماریم 

باعث بشه بدتر فعال بشه

کلاس با تپلم امروز گذاشتم یازده 

ساعت 8 بیدارشدم و تا صبونه خوردم و حاضر شدم 

رفتم پرونده رو بردم بیمارستان تحویل دکتری که گفته بودن دادم و برگشتم 

هواهم شانسم شرجی بود 

پیام دادم دکتر و لیلا خیالشون راحت کردم که پرونده رسیده دست دکتر

و بعد همکارم زنگ زد گفت نامه رسید؟ امضاش کردی؟

گفتم اره دیشب برگشتم خونه رسیده بود 

گفت خوب سریع امضا کن واسه من اسکن بفرست الان دکتر خودش شخصا اومد اتاقم پیگیر شد!

گفتم باشه امضا میزنم اسکن میفرستم امضا زدم فرستادم نجات دادم همکارمو 

بعدگفت وای فلان قرار دادم هنوز مونده 

گفتم خوب خداخیرت بده همشو باهم میگفتی من الان تا برم کافی نت برگردم شده یکساعت 

دیگه هیچی گفتم جهنم ضرر دوباره به تپل پیام دادم کلا امروز کنسل کنیم 

من باز باید برم بیرون 

دیگه برداشتم رفتم دفتر پیشخوان 

اون اقاهه که همیشه کارام انجام میداد نبودش

گفتن میاد صبر کن چون قرار داد فرستاده بودم واسش که پرینت بگیره من نرم کافی نت دوباره 

پرینت گرفت داغون بود وسظش پرینتر خراب شد

من رفتم خیابون پشتی دنبال کافی نت یادم اومد کیفمم عوض کردم کارت همرام نیست 

خدا پدر همراه بانک بیامرزه 

هیچی رفتم پرینت گرفتم اسکن کردم فرستادم شده بود ساعت 12ونیم 

یکی دیگه از همکارا زنگ زد وای این کد که میاد روگوشیت رو لازم دارم! کد نیومد منم رفتم کباب فروشی کباب سفارش دادم 

همشم هی با همراه بانک پرداخت میکردم 

مجدد برگشتم دفتر پیشخوان پستشون هم کردم که خیال خودمو راحت کنم منکه امروز این همه رفتم و اومدم و هزینه دادم 

اینم روش

دیگه نا نداشتم ساعت 2 بود رسیدم خونه و خوب بود ناهار خریده بودم 

ناهار خوردم و خوابیدم فقط بسکه خسته بودم

میخواست خوابم ببره سهیل زنگ زد همکار شرکت قبلیم 

یکم حرف زدیم و اینا گفت میدونی رییس مرده؟

اصن خشکم زد 

گفت مریض بوده فوت شده 

راستش هنوز مرگ ناگهانی برام قابل هضم نیست 

نه با رییسم خوب بودم نه بد نه بدی بهم کرد نه چیزی ناراحت شدم واسش

 خدارحمتش کنه چقدر من خبر مرگ میشنوم این روزها

یه سری سفته داشتم پیششون میخواست برام بفرسته 

که گفتم منکه نمیتونم حضوری بیام 

برگه رو امضا میزنم و میفرستم واست 

تو سفته هارو پاره کن 

گفت باشه 

سهیل واسم قابل اعتماد اون سفته هام بجز شرکت بدرد کسی نمیخوره چون پشت نویس شده 

سرم داره میتریکه از بی خوابی و کم خوابی دیشب تا ساعت 3 خوابم نبرد 

همه چراغها رو دختر صاحبخونه روشن کرده بود و اتاق عین روز روشن بود 

منم به نور حساس

لیلا اینام فیلمو عکس فرستادن خوب بودن 

هنوز داداش نمیدونه من قرار برم اصفهان:)

الانم همینطوری دارم از پای سیستم پا میشم هرلحظه یادم میاد یه کاری رو نکردم! در همین حد هوش و حواسم سرجاشه!

در نهایتم با ترس ولرز یه دوش اساسی گرفتم که اگر قرار بر ویروس فعال شه بره پی کارش

الان مثلا گلو درد ندارم ابریز هم ندارم 

فقط یه موقهایی خارش گلو دارم

موجا ... ۱ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان