آن یکی خر داشت پالانش نبود...!

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت چون باید رفت.....

آن یکی خر داشت پالانش نبود...!

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت چون باید رفت.....

آن یکی خر داشت  پالانش نبود...!

موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!

محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
پیوندها
شنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ۰۵:۵۴ ب.ظ

لش کردن تا لنگ ظهر را برایتان آرزومندم

اونقدر از دیشب خوابیدم که خودم خسته شدم:))

دوشب هم هست میخوایم با میم بریم بیرون دورهمی

من میگیرم میخوابم:)))

بچه سرگردان میشه تا ساعت سه 

که من از خواب بیدار شم بگمم ااا خوابم برد:)))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۰۴ ، ۱۷:۵۴
موجا ...
جمعه, ۱۴ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۳۴ ب.ظ

روز تعطیل بعد مدتها!

خوب بعد مدتها من حس عصر چهارشنبه ها رو دارم!

موقعی که حضوری کار میکردم یا با شرکتهای ایرانی

عصر چهارشنبه برام نویدبخش و لذت بخش بود!

چون نوید دوروز تعطیلی رو میداد الان اما نه!

خیلی وقته تعطیلی نداشتم 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۰۴ ، ۲۳:۳۴
موجا ...
جمعه, ۱۴ تیر ۱۴۰۴، ۱۲:۱۵ ق.ظ

پایان ساعت کاری!

تازه کارم تموم شد 

تا همین الان تسک هایی بود که باید به سرانجام می رسید

معمولا در استراکچر بخش من ساعت کاری من تا 11 هست

ولی خوب معمولا اینطوری نیست 11 من اف کنم!

مثل همین الان!

 یک تسکی به من و همکارم داده شد عصر ساعت 19و30 دقیقه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۰۴ ، ۰۰:۱۵
موجا ...
چهارشنبه, ۱۲ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۵۶ ق.ظ

سوال خصوصی یا چی؟

تعدادی از شمادوستان دیگه دوست نیستید و رفیقم هستید 

و بالغ بر ده سالی هست شاید بشناسیم همدیگه رو

ولی فکر نکنم حتی یک نفر اینجا بتونه ادعا کنه 

من رفته باشم ازش اسم واقعی شهر واقعی

شغل نمیدونم .... پرسیده باشم

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۰۴ ، ۱۱:۵۶
موجا ...
سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۵۹ ق.ظ

حسادت2

دیشب ساقی میگفت 

تو همیشه اولین کسی هستی تصمیماتم بهش میگم

و میشه

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۰۴ ، ۱۱:۵۹
موجا ...
سه شنبه, ۱۱ تیر ۱۴۰۴، ۱۲:۱۴ ق.ظ

کمی تحرک!

صاحبخونه با افزایش 40 درصدی اجاره پرونده رو بست!

من هم حوصله بحث نداشتم اصلا به نظرم منصفانه بود در این شرایط!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۰۴ ، ۰۰:۱۴
موجا ...
دوشنبه, ۱۰ تیر ۱۴۰۴، ۱۱:۵۵ ق.ظ

خواب و خواب و بخشی از پروسه زندگی...

دیشب نشد با صاحبخونه صحبت کنم

چون خونه نبودن!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۴ ، ۱۱:۵۵
موجا ...
يكشنبه, ۹ تیر ۱۴۰۴، ۰۹:۵۸ ب.ظ

پیشرفت کارها؟

پیشبرد کارهای شرکت 100 درصد

اما کارای پروژه ایم فقط ده درصد!

امروز اضطراب کمتری داشتم اما بی انرژی تر بودم

جوری فاطیما برگشت گفت پریودی عمه که ایقد بی حوصله جوابمو میدی؟

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۴ ، ۲۱:۵۸
موجا ...
يكشنبه, ۹ تیر ۱۴۰۴، ۱۲:۰۲ ب.ظ

خاستگاری3؟؟؟؟؟

دیروز واقعا از نظر اضطرابی روز خوبی نبود

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۴ ، ۱۲:۰۲
موجا ...
شنبه, ۸ تیر ۱۴۰۴، ۰۱:۳۶ ب.ظ

مثبت اندیشی؟ یا چی؟

اضطراب پس از سانحه

این روزها تا میرم بیرون

همش فکر میکنم اتو رو روشن گذاشتم

گاز بازه! 

شارژر روشن 

تا برگردم خونه اتیش میگیره منفجر میشه 

دقیقا همین تصورات بامنه وقتی از خونه میزنم بیرون

اصلا یادم نمیاد مثلا اتو خاموش

شارژر خاموش

گاز بسته است

همیشه اخه من اتوماتیک این کارارو انجام میدم

و دقیقا وقتی از خونه میزنم بیرون این صحنه ها میاد تو ذهنم

مثلا پریشب که خونه میم بودم

همش منتظر بودم صاحبخونه پیام بده

چرا بوی دود میاد از خونه 

مغزم نمیکشید اصلا 

بعد ساقی امروز میگفت وای منم درگیر همین حسها شدم 

دقیقا همش فکر میکنم گاز باشه و خونه منفجر میشه رو بچه که خوابه و منم که بیرون سرکلاسم

همش فکر میکنم یه چیزی قرار تو خونه اتفاق بیفته وقتی دور از خونه ام با اینکه قبلا اینطوری نبودم!

یعنی خود منم درگیر این مسائل نبودم 

ولی تو ذهنم میاد اینا داغون میشم ضربان قلبم میبره هزار اصلا

دلم میخواد برم تراپی وقتش ندارم 

شاید انلاین خدمات گرفتم 

 

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۴ ، ۱۳:۳۶
موجا ...