الان که دارم اینو مینویسم تب کردم قلبم درد میکنه....
مادر دوستم پرکشید...
چقد ناراحتم چقد داغم براش...
من دیدم که همسن من بود برادرش تصادف کرد و از دست رفت
من امروز شاهد از دست دادن مادرشم...
میگه میدونی؟ من و تو تو نوجونی هم عزیز از دست دادیم زهرا این انصاف نبود و نیست...
نمیتونم دلداریش بدم...
برا کمتر کسی اینطوری بهم می ریزم...
تب کردم...سردردم....
خدا خودت بهشون صبر بده
خدایا مراقب عزیزانمون باش