دیروز دو بار رفتیم کافه
یه بار ظهر رفتیم ساعت یک تا دو نیم
یه بار هم شب رفتیم
با ساقی رفتم
کافه های اینجا اکثرا دیروز بسته شد بخاطر مساله هجاب!
خیلی گشتیم تا یه کافه باز پیدا کردیم و تاکید داشتن عکس نگیریم
و کلا هجاب هم داشته باشیم!
منم که با یه کت کوتاه رفته بودم:(
امروز که با سیم سیم قرار داشتیم بریم یه کار اداری انجام بدیم
رفتیم انجامش دادیم البته برا من انجام نشد
و گفت باید بری فلان مدرک بیاری
نکه منم بی زبونم سیم سیم باهاشون دعوا کرد
فایده نداشت
دیگه برگشتیم خونه
من دوباره اسنپ گرفتم مدرک بردم کارم انجام شد
به اسنپ گفتم موند کارم سریع تموم کردم وبرگشتم خونه
خیلی هوا گرم شده
رفتنی هم میم رو دیدم سلام علیک کرد
کلا من ازش فرار میکنم یه جورایی ولی اون عادی رفتار میکنه
تماس گرفت بعدش یکم صحبت کردیم
شاید یه روز دوباره رابطمون عادی شد نمیدونم
ولی من رسما دهنش رو صاف کردم
من سه تا کت خریدم برا امسالم یکی سبز یکی فیلی رنگ یکی هم آبی نیلی
که دوتاش کوتاهه فقط میتونم تو مهمونی و سوار ماشین بپوشم
ولی سبزه رو میتونم حالت عادی هم بپوشمش
چندتا کت دیگه هم دارم که از سالها قبل بوده
خوب شد کت مد شد من خیلی دوست دارم
سیم سیم میگفت خیلی خیلی لاغر شدی
امروز صاحبخونه هم صبح منو دید همین گفت
که چراایقدی لاغر شدی:(
ولی رنگ موهام خیلی خوبه هرکی میبینه میگه چقدر اوکی چقدر بهت میاد
ولی بدی رنگ دودی روشن اینه باید شامپو ضد زردی بزنی مرتب
که همون رنگ اولیه بمونه
میخوام برم موهام کوتاه کنم هرچنددوستام میگن پول دادی رنگ کردی این کارو نکن
ولی من دوست دارم برم کوتاهش کنم البته شاید ده سانت کوتاهش کنم بعد هم امینو
کلا کارای زیبایی و .... بهم حس خوددوستی میده این مدت
و باید ماهانه یه سری کارهایی زیبایی انجام بدم
که این حس بمونه
چون من دورکار هستم و کم رفت و امد بیشتر نیاز هست تایمی برای خودم و این جور کارهای زنانه بذارم
برای امروز باید یکی از پروژه های اقای ی رو تموم کنم دیگه خیلی دیر شد
باید میزان کارکردم ببرم بالا
و یکم با این حس خمودگی و خستگی مبارزه کنم و تعهدم رو بیشتر کنم
امروز اشپزی کردم لوبیا پلو با مرغ درست کردم
کم کم داره اشپزی یادم میره همش غذا از بیرون گرفتم این دوماهه
هنوز کلاس زبانمون هم شروع نشده ترم اخره و دیگه تمام