خونه خودم

خوب بالاخره اومدم خونه خودم

ظهری ایقدی داداش کوچیکه دستپاچه شده بود و هی پیشنهادات عجیب غریب میداد

که وسطش برگشتم گفتم منو میبری خونه خودم نگرانم مامان بگیره

گفت اره میبرمت

خداروشکر که قبول کرد البته اونم نگران بود بقیه از من بگیرن بخصوص مامان خیلی داداش کوچیکه دلش کوچیکه

گفته بودم که

چندتا کارگر افغانی داره تو محل کارش بعد این چند وقته همش خودش غذا میبره براشون

اجی میگه منو کلافه کرده میگه گناه دارن اینا بذار اینجا احساس امنیت کنن

مامان دستگاه ابمیوه گیریش رو داد بیارم

هرچند من هیچی بهش نگفتم

یهوی ساکمو اماده کردم گذاشتم دم در و داداش هم لباس پوشید مامان شوکه شد

کجا داری میری اخه نه تو کرونا نداری عوارض واکسن و....

اما به هر زوری بود برگشتم خواهر هم ناراحت شد

اما خوب برا خودشون بهتر

داداش و دوستش منو رسوندن چون ماشین خودش خراب شد یهویی، بعد به دوستش میگم ماسک بزن میگه که نه من نمیتونم ماسک بزنم

گفتم من ممکن مریض باشم اخه گفت تو دوتا زدی بسه دیگه حالا تو فکر این بنده خدا هستم نکنه این بگیره اخه

داداش باز کلی خوراکی خرید و هویج و اینا که میرسم خونه اب بگیرم

به داداش سومی گفتم اومدم

گفت کار خوبی کردی خودتو قرنطینه کن نیازی نیست فعلا تست بدی

من میگم عوارض واکسن و چون اکسیژن خونت در حد معمول هست نگرانی ندارم

تااینکه چند روز دیگه گفت میام دنبالت ببرمت تست پی سی ار هم بده ولی نه الان

فعلا شرایط بحرانی آزمایشگاهها الوده ان

استادم یکی تو تا پروژه دیگه فرستاده

بهش نگفتم کرونا گرفتم چندتا طرح هست مال دانشگاهست

نرم افزارهای قدیمی رو باز نصب میکنم و میشینم کارهای استاد رو توی این چند روز انجام میدم

خوشحالم اومدم خونه نگرانیم کمتر

بعید بدونم از من بگیرن اگر کرونا باشه

چون من بعد از یک هفته رفتم بیرون و معمولا سه روز اول ادم ناقله

الف زنگ زد خونه رو دیشب جابه جا کرده و الان خونه خودش بود تهران

چقدم خونه رو شیک و خوب چیده بود

میگه که این عوارض واکسن تو بدنت خانم دوستش دقیقا عین من چندروز پیش بدن درد وتب داشت

بعد بی حالی همه حالاتش عین منه

خانواده نریمان هم بعد زدن واکسن عین من شدن و الان ده روزه نریمان درگیرشون هست

گفت که چطور من نگرفتم ازشون؟ نریمال واکسن زدن رو قبول نداره

میگه بااین شرایط من حدسم اینه که همین واکسن توروو خانوادمو مریض کرده شایدم راست بگه خوب

نمیدونم اصلا هیچی این ویروس لعنتی مشخص نیست و به قطعیت نمیشه گفت

خواهرم دوز دوم رو هم دیروز زده بود که من رفتم یعنی صبح زده بود

هوا کمی بهتر شده اینجا دوسه درجه اومده پایین منم سعی میکنم توی قرنطینه خودمو مشغول کنم

suits سریال رو شروع کردم دوقسمت اولش که خیلی جذاب بود.

 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
بهی ستوده

موجا این شهری که هستی دو تا برادرت هستن؟؟

 

امیدوارم کرونا نباشه چون واقعا سخته و تو هم تنها هست کسی نیست ی لیوان آب دستت بده

 

خدا نگهدارت باشه

نه فقط یکیشون هست کوچیکه بخاطر من میاد ومیره
فدات عزیزم خدا مراقبت هممون باشه

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان