انگار یه تریلی از روم رد شده همه جای بدنم درد میکنه
بخاطر بی خوابی دیشب
اصلا خوابم نبرد
همه ی اون استرس ها و ترس از دست دادنها بهم هجوم آورده بود
سعی کردم خودمو آروم کنم دل بسپارم به خدا
و آروم باشم
پیش خودم گفتم موجا میخوای همه چی رو کنترل کنی؟
خیلی چیزها از دایره اراده و توان و قدرت تو خارجه!
اینو درک کن.
دیدم شاید داداش خسته شده
ده سال دکتر دوا بیماری...
اینطور موقعها به نظرم آدم سر میشه ایقدی درد کشیده
که دیگه کرونا پیشش چیزی نیست
و از طرفی فکر میکنم اینکه هر کی از فامیل گرفته خوب شده
منتج به این نتیجه توی افراد میشه که خوب پس منم خوب میشم!
یا نمیدونم ترس از اینکه ریه ات درگیر شده باشه و دکتر بگه
وبخوای بستری شی هم شاید هست
نمیتونستم بااین قضیه کنار بیام
گلفروشی قرار بود بیاد گلدونهامو عوض کنه وبه گلها یه رسیدگی کنه
دیشب پیام داده امروز میاد بین ساعت 11 تا 6، منتظرم ببینم کی میاد
به نظرم در این مواقع درس خوندن اصلا جواب نمیده روی من
امروز کتاب غیر درسی میخونم
دو تا کتاب رو دارم همزمان میخونم
ناهار هم دارم از دیشب دال عدس پخته بودم.هست
لطفا دعا کنید که ریه هاش درگیر نشده باشه.