سلام علیکم:)
اخیش من عاشق صبح پنجشنبه ام و خوابیدن طولانیش
البته بدون صاحبخونه روانی زیر پنجره اتاق خواب:))))))
دقیقا روزهای آخر هفته می دونه من حساسم زیر پنجره اتاق خواب سروصدا و اهنگری به پا میکنه!
البته دیگه خواب منم کامل شده بود
حساسیت فصلیم دوباره عود کرد، از کف دست و انگشتامم بابت خشکی و حساسیت خون میاد:(
ولی دوست دارم این هوا و این روزها رو که خیلی سخت درگیر زندگی و درس و کارم هستم
امروزم با لیلا و نازی حرف زدم تو گروه یه مشکل و بیماری برای یکی از اشناهاشون پیش امده که هردو بهم ریخته ان
و من توی این دو هفته نتونستم کنارشون باشم ودلداریشون بدم
امروز پیام دادم که من وظیفه رفاقتیم بود کنارتون باشم و نشد
ولی اینجا هم نبودم حتی چون سرم شلوغ بود
دیگه یکم ویس دادیم بهم و حال همو خوب کردیم و قرار شد برای شیرینی کار جدید دختر دایی بریم باهم بیرون یک روز
لیلا رفته ناخن کاشته یکم سربه سرش گذاشتیم
موهام بافته بودم چندروز امروز بازشون کردم یه هوایی بخورن بیچاره ها
هروقت موهام میبافم مامان قربون صدقه ام میره و برام شعر بختیاری میخونه
هروقتیم میرم خونه میدم موهام ببافه دوست دارم مامان موهام شونه بکشه و ببافه
دلتنگ خونه ام ولی هنوز کلاسها ادامه داره
تقریبا یخچال وفریزر خالی شدن و من همچنان نتونستم برم بیرون خرید
دیشبم کلاس زبان زود تموم کردیم چون من دیگه نا نداشتم استاد دیگه اونقدری آخرش از تپق آخریم خندید که هردومون اشک ریختیم گیر کرده بودم
تو سیم دریم! خوابهای مشابه! یعنی ایقدی گیر کرده بودم رو این عین ددمنشانه! وای چقد خندیدم من یادم میومد وسط خواب وبیداری دیشب نصف شبی
میخندیدم به خودم که دیگه ماهیچه های فکم یاری نمی کرد ایقدی که من فک زده بودم دیروز سر کلاس.
امروزم ناهار میخوام ماکارونی درست کنم و خداروشکر من خونه تمیز نگه داشتم این دو هفته ولی اوضاع کمد و کابینتها اصلا باب میلم نیست
میذارمشون برا بعدا فقط در حد تمیز کاری خونه و جاهایی که مشخص نظم داشته باشه برام کفایت میکنه توی این شرایط.
فعلا دلم استراحت خواسته و بدون عجله کار کردن.